10 سال از ورود برادران محمودی به سینما میگذرد و در این مدت پروژههای سینمایی، تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی مختلفی را پیش بردهاند. در بعضی آثار جمشید محمودی به عنوان کارگردان حضور داشته و در بعضی دیگر نوید محمودی. نکته مهم اینکه هیچ کدام هیچ پروژهای را بدون حضور دیگری پیش نبردهاند و آثار سینمایی آنها اکثرا درباره مشکلات مهاجران افغانستانی بوده است. در این پرونده به بهانه اکران فیلم «آخرین تولد»، نگاهی داریم به آثاری که به کارگردانی نوید محمودی ساخته شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، از میان آثار برادران محمودی، دو سریال «سایهبان» و «دلدار» برای شبکه دو، به کارگردانی مشترک هردو برادر تولید شده و سایر آثار آنها توسط یکی از برادرها کارگردانی شده است.
رفتن | 1395
سال 1395 سه سال بعد از اینکه برادران محمودی به واسطه تولید «چند متر مکعب عشق» مورد توجه قرار گرفته بودند، نوید محمودی با ساخت فیلم «رفتن»، براساس فیلمنامه جمشید محمودی برای اولین بار کارگردانی را تجربه کرد. «رفتن» هم مثل «چند متر مکعب عشق» روایتی عاشقانه در بستر زندگی پر مشقت مهاجران افغان بود اما محمودی چندان وارد جزئیات این رابطه عاشقانه نشده بود و اصل ماجرای خروج غیرقانونی پررنگ تر به نظر میرسید. فرشته احمدی، نازنین بیاتی، رضا احمدی و بهرنگ علوی در این فیلم بازی داشتند. «رفتن» به اندازه فیلم قبلی نتوانست موفقیت به دست بیاورد. با این حال نماینده سینمای افغانستان در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار شد و از چند جشنواره جهانی هم جایزه گرفت.
سایهبان (مشترک با جمشید محمودی) | 1396
نوید محمودی بعد از «رفتن» کنار برادرش جمشید قرار گرفت و به صورت مشترک باهم اولین سریال تلویزیونیشان را با نام «سایهبان» کارگردانی کردند؛ سریالی که برخلاف دو اثر قبلی، روی زندگی افغانها تمرکز نداشت. آنها اینبار حمایت از تولید ملی را مبنای اثرشان قرار داده بودند و شخصیتهای محوریشان پسرهای جوان طبقه فرودست جامعه بودند که مدام برای زندگی میجنگیدند. «سایهبان» ظرافتهای آثار قبلی نوید و جمشید را نداشت و علاوه بر گلدرشت بودن برخی پیامها در آن، ریتم کندی داشت و از این جهت هم با نقدهایی روبهرو بود. این مجموعه 50 قسمتی، آذر 96 از شبکه دو پخش شد.
هفتونیم | 1397
نوید محمودی دومین فیلمش را سال 1397 کارگردانی کرد. اینبار فیلمنامه اثر را هم خودش نوشت و جمشید محمودی فقط به عنوان تهیهکننده با او همکاری داشت. «هفتونیم» سال 1399 اکران شد و حالوهوایی متفاوت نسبت به آثار قبلی او داشت. هفت اپیزود پلان سکانسی بود درباره مشکلات هفت دختر افغانستانی و ایرانی. موضوع اپیزودها درباره مسائلی بودند که زندگی دختران این دو کشور را تحت تاثیر قرار میدادند. مسائلی مثل بکارت، سقط جنین، مصائب ترنسها و … از جمله آنها بود. هستی مهدوی، فرشته حسینی، ندا جبرئیلی، آناهیتا افشار، علیرضا کمالی، شیدا خلیق و … از جمله بازیگران این فیلم بودند. «هفتونیم» از این جهت که روی مسائل مهمی که کمتر دربارهشان صحبت میشود دست گذاشته بود مورد توجه قرار گرفت.
دلدار (مشترک با جمشید محمودی) | 1398
بعد از تجربه «سایهبان»، سریال «دلدار» باز هم به کارگردانی مشترک نوید و جمشید محمودی ساخت شد و ماه رمضان سال 1398 روی آنتن رفت. به لحاظ مضمون، با اینکه محور اصلی داستان رو یک مثلث عشقی بنا شده بود اما اینبار هم تاکید زیادی روی بیکاری و مشکلات نسل جوان میشد. روابط چندان ملموسی بین شخصیتها وجود نداشت و آنطور که باید باورپذیر به نظر نمیرسید. «دلدار» در نظرسنجی ماه رمضان آن سال بعد از «برادرجان» قرار گرفت و دوم شد. با این حال تجربه چندان خوشایندی از برادران محمودی در ذهنها ثبت نکرد.
مردن در آب مطهر | 1398
«مردن در آب مطهر» به کارگردانی نوید محمودی و تهیهکنندگی جمشید محمودی در سال 1398 ساخته شد. نوید محمودی در این فیلم باز هم روی مشکلات مهاجرت و خروج غیرقانونی افغان دست گذاشته بود. دختر و پسری افغان که خودشان را به تهران میرسانند تا به اروپا مهاجرت کنند اما با مشکلاتی نظیر نداشتن شناسنامه و دلایل کافی برای گرفتن اقامت روبهرو میشوند. علی شادمان و ندا جبرئیلی، بازیگران این فیلم در جشنواره فجر سیوهشتم نامزد دریافت سیمرغ شدند. نوید محمودی برای این فیلم از جشنواره فیلم بوستان برنده جایزه کیم جی سوک شد.
آخرین تولد | 1400
بعد از «مردن در آب مطهر»، برادران محمودی سراغ ساخت سریال موفق «پوست شیر» رفتند؛ سریالی به کارگردانی جمشید محمودی و تهیهکنندگی نوید محمودی. همزمان با این سریال، نوید محمودی تصمیم به ساخت فیلمی درباره به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان گرفت. این فیلم ابتدا «کابل پلاک 10» نام داشت و سپس قرار شد با نام «سقوط کابل» اکران شود اما نهایتا عنوان «اخرین تولد» برای آن در نظر گرفته شد. فیلمی که از 18 مرداد اکران شده و حدود 3 میلیارد تومان فروش کرده است. داستان فیلم با بازی الناز شاکردوست، پدرام شریفی، شیدا خلیق، سوگل خلیق، نیلوفر کوخانی و رضا بهبودی، زندگی پر التهاب چند جوان را هنگام ورود طالبان به کابل روایت میکند.