وحید سعیدی | جواد عزتی حالا مدتهاست که در سطح اول بازیگری است و حضورش به یک فیلم یا سریال اعتبار میبخشد. البته که رسیدن به این جایگاه نه تنها به آسانی برای جواد میسر نشده بلکه مرارتهای زیادی را متحمل شده تا به آنچهکه امروز به دست آورده رسیده باشد.
مرارت کشیدن برای رسیدن به یک نقطه باشکوه یک شرط است اما شرط کافی نیست. در این مسیر باید تیزهوش و موقعیت سنج بود، تا بتوان پیشرفت کرد. ویژگی مهم جواد عزتی در طول مسیری که پیموده و به اینجا رسیده همین تیزهوشی و موقعیت شناسی است.
یک | او کارش را با بازی در سریالهای کمدی نودشبی تلویزیون شروع کرد، در کنار فوجی از ستارههای تلویزیونی آن زمان نقشی حاشیهای در سریال «کمربندها را ببندیم» داشت، به اندازه خودش در آنجا موفق بود. همین جا از فرصت بدست آمده استفاده کرد بنحوییکه اعتماد کارگردانها برای سپردن نقشهای از این دست را جلب کرد ، از همین رو وارد کارهای مهران مدیری شد و در سریالهای کمدی مختلفی به ایفای نقش پرداخت.
دو | عزتی تا اواخر دهه هشتاد با همین شرایط به کار خودش ادامه داد تا اینکه با یک فرصت طلایی دیگر روبهرو شد و آن حضور در «قهوه تلخ» مهران مدیری و ایفای نقش «بابا اتی» بود. نقشی که در ابتدا اینقدر پر وبال نداشت، اما هوشمندی او و هادی کاظمی در نقش «بابا شاه» موجب شد تا مهران مدیری قسمت به قسمت نقش این دو نفر را پررنگتر کند تا جاییکه بابا اتی و بابا شاه به شناسنامههای قهوه تلخ بدل شدند. اینجا جواد عزتی از هوش ذاتی خود بهره برد و متوجه شد که این نقش پتانسیل دیده شدن را دارد ، از همین رو هر چه در چنته داشت را رو کرد ؛ به این ترتیت شخصیتی که میتوانست به راحتی جذف شود را تبدیل به ستاره سریال کرد.
سه | از بعد قهوه تلخ مسیر برای جواد عزتی هموارتر شد . پا به سینما گذاشت در آنجا هم از فرصت به دست آمده در فیلم «طلا ومس» به درستی بهره برد و جا پای خودش را به عنوان یک بازیگر مکمل قابل اعتنا در سینما محکم کرد. او همزمان در تلویزیون نیز جایگاهش را ارتقا بخشید و تبدیل به نقش اول سریالهای تلویزیونی شد. «سه دونگ، سه دونگ»، «دستها بالا»، «هفت سین» و در نهایت «دردسرهای عظیم» سریالهای بودند که عزتی به نوعی قهرمان قصههایشان بود.
چهار | در همه این سالها عزتی به عنوان یک کمدین توانسته بود خودش را بالا بکشد، حتی در فیلم «طلا ومس» هم که نقش یک روحانی را برعهده داشت، کاراکتری شوخ و بامزه داشت که با حضورش لحظات تلخ فیلم را تلطیف میکرد. در واقع کارگردانها او را به عنوان یک کمدین پذیرفته بودند اما خودش و اطرافیانش بهتر از هرکسی میدانستند که او در ایفای نقشهای جدی بی نظیر است. از همین رو ست که مجید صالحی که از دوستان نزدیک جواد است نقش اول یکی از تله فیلمهایش به نام «نیش» را به او میسپارد. نقش یک پلیس جسور و کارکشته که وارد باند یک گروه بزرگ توزیع مواد مخدر میشود. اینجا اولین جایی است که عزتی در یک نقش جدی میدرخشد و بعد از آن هومن سیدی هم در فیلم«آفریقا» به او یک نقش جدی میدهد. جواد اگرچه در هردو فیلم بی نظیر ظاهر میشود، اما این دو فیلم به دلیل عرضه محدودشان نتوانستند سکوی پرتاپ عزتی در این عرصه شوند. او برای اینکه تواناییهایی خودش را به عنوان یک بازیگر جدی به رخ بکشد به یک زمین بازی وسیعتری نیاز داشت و آن زمین بازی جایی نبود جز فیلم «ماجرای نیمروز». شاید مهدویان آن دو فیلم را از عزتی دیده بود که با این اعتماد به نفس آن نقش منحصر بفرد و سنگین را در ماجرای نیمروز به او سپرد. اینجا همان جایی بود که عزتی توانست میخ خودش را محکم به زمین بکوبد و فصل تازه زندگیهنریاش را آغاز کند.
پنج | او حالا در دهه چهارم زندگیاش با یک فرصت تازه دیگر مواجه شده و آن حضور در عرصه کارگردانی است. با توجه به اینکه جواد اهل فرصت سوزی نیست میتوانیم منتظر یک اتفاق تازه از او باشیم. همینکه یک فیلم کمدی توانسته نظر این هیات انتخاب را جلب و آن را برای دو بخش مسابقه اصلی و فیلمهای اول انتخاب کنند خودش نشان میدهد که او توانسته کار را از آب و گل دربیاورد. جواد نشان داده مثل یک مهاجم فرصت طلب است که کوچکترین موقعیتها را تبدیل به گل میکند دقیقا مثل کریستیانو رونالدو، فرصت طلب و جان سخت. او انگار آمده که در عرصه کارگردانی خیلی جدی به کارش ادامه دهد.
بسیار عالی