فرنوش ارس خانی: پانتهآ پناهیها به واسطه سالها خاک صحنه خوردن و تجربه بازی در نقشهای متفاوت و انتخابهای هوشمندانه در تئاتر و سینما، به موقعیت و جایگاه قابل توجهی در بازیگری دست پیدا کرد.
او پس از بازی در چند نقش مکمل تاثیرگذار و همکاری با کارگردانهای جوان، با انتخابی جسورانه در فیلم «نفس»، نشان داد که برای ارزیابی توانمندیهای خود در سینما، همانند تئاتر هیچ حد و مرزی قائل نیست و از پذیرفتن نقشهای دشوار ابایی ندارد.
نرگس آبیار کارگردان این فیلم که پیشتر با انتخاب مریلا زارعی در «شیار 143»، سیمای متفاوتی از یک بازیگر زن را در فیلمش به نمایش گذاشته بود، در «نفس»، سومین فیلم بلند خود نیز این موقعیت را برای پانتهآ پناهیها فراهم کرد.
پناهیها از فیزیک صورتش گرفته تا نوع راه رفتنش را در خدمت کاراکتری قرار داده که سی سال از خودش بزرگتر است. او با به کارگیری مهارت استفاده از زبان بدن، تصویری قابل درک از یک پیرزن روستایی عبوس و رنجور را ارائه کرده. در مقابل این اتفاق، او برای حفظ کیفیت لهجهی پرسوناژ نیز هیچ کم و کاستی نگذاشته است.
سیمای یک زن سالخورده قمی که مدام در حال ناله و نفرین کردن و تنبیه فیزیکی دختر بچه فیلم است شاید خلاف تعریف رایجِ سینمای ایران از مادربزرگهای این مرز و بوم باشد، اما تصویر و رفتارهای ننه آقا چندان هم برای مخاطب غریبه نیست چون متاثر از نگاه نابرابر جنسیتی است که در مقطعی از تاریخ معاصر به باور تبدیل شده بود.
اما تعدادی از منتقدان برجسته سینما همان سال که «نفس» در جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش در آمد، پانتهآ پناهیها را یکی از گزینههای مهم برای دریافت سیمرغ در بخش مکمل میدانستند، ولی در کمال تعجب، او حتی برای این نقش نامزد هم نشد.
البته تلاشهای پناهیها برای این نقش نادیده گرفته نشد، شاید جایزه بهترین بازیگر زن از سی و چهارمین جشنواره جهانی فجر مهمترین دستاوردی بود که برای بازی در فیلم «نفس» نرگس آبیار کسب کرد.