سما بابایی | مسئلهی آزار، تعرض و تجاوز به زنان، سوژه فیلمهای مختلفی بوده است اما آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد، واکنش اطرافیان بخصوص همسران این زنان به این مسئله است. گاه همسران این زنان نمیتوانند فراتر از زخم غرور و آبروی خود بیندیشد و واکنششان بر بیاعتمادی و انتقام استوار میشود و گاه زن در خلأ حمایت، به انزوا و فروپاشی روانی میرسد و شوهرش صرفاً ناظر این فروریختن است، بدون توان یا میل برای همراهی. فیلم سینمایی «آنجا همان ساعت» به کارگردانی سیروس الوند، جدیدترین اثری است که با تمرکز روی این مسئله ساخته شده است. فیلم به بحران روحی زنی میپردازد که اسیر یک شرطبندی خودخواهانه مردانه میشود. نه از سوی جامعه درک میشود و نه از سوی همسرش.
به گزارش فیلمنیوز، وقتی زنی مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرد، علاوه بر خشونت فیزیکی که متحمل آن میشود، آسیبهای روانی متعددی را نیز تحمل میکند. به بهانه اکران این فیلم، مروری داریم بر آثار مهم سینما که در آنها به تبعات مزاحمت، تعرض، تجاوز به زنان پرداخته شده است.
آنجا همان ساعت | سیروس الوند | 1397

فیلم «آنجا همان ساعت» به کارگردانی سیروس الوند، هفت سال پیش تولید شد و اخیرا روی پرده رفته است. داستان فیلم درباره زوجی به نام رعنا و امیر است که زندگی ساده و صمیمی خود را در محلهای قدیمی آغاز کردهاند. زن مورد آزار مرد جوانی با نام «سامان» قرار میگیرد. درونمایه اصلی فیلم، تزلزل روابط انسانی در اثر مزاحمتِ مردی دیگر و شکنندگی اعتماد در زندگی مشترک است و اینکه زنِ قربانی چطور بعد از این اتفاق، با مشکلاتی متعدد روبهرو میشود. شوهر رعنا بعد از اینکه از این ماجرا آگاه میشود، اگرچه ظاهری آرام دارد؛ اما وجودش پر از خشم فروخورده و کینه میشود و و ذهنیت آسیبدیدهای نسبت به همسرش پیدا میکند تا جایی که او را تهدید به مرگ میکند و … کارگردانِ اثر به خوبی قدرت مخرب شک و تردید در رابطهی انسانی را بیان میکند و این بهمعنای تنهایی انسان در بروزِ حوادث ناشناخته است. فیلم از نظر روایی، با خطی ساده و قابل پیگیری آغاز میشود و در ادامه، با پیچشهای تدریجی وارد لایههای عمیقتری از روان و روابط میشود. سیروس الوند در این فیلم ماجراها را در حومه شهر پیش میبرد و نگاهی هم به سرخوردگی و بیکاری جوانان دارد.
ابلق | نرگس آبیار | 1399

«ابلق» روایتگر زندگی زنی به نام راحله (الناز شاکردوست) است، زنی از طبقهی پایین جامعه است که در محلهای حاشیهنشین، همراه همسرش علی (هوتن شکیبا) و خانوادهی او زندگی میکند. علی مردی بدخلق، مسئولیتناپذیر و خشن است که با وجود علاقهاش به راحله، او را کتک میزند. جلال (بهرام رادان)، شوهرخواهر علی و فردی معتمد در محله، به راحله نظر دارد و به او تعرض میکند. راحله که قربانی این واقعه است، از نظر اجتماعی در موضع ضعف مقابلِ جلال قرار دارد و نمیتواند یا نمیداند چطور بیگناهی خود را ابراز کند. او امکان شکایت از متجاوز را ندارد، اما پس از افشای حقیقت نیز، از سوی هیچکس حمایت نمیشود. همسرش با اینکه حرف او را میپذیرد و با او همراهی میکند اما نمیتواند درک درستی از آسیب روانی همسرش داشته باشد. در نتیجه، به انکار، سرزنش یا طرد متوسل میشود. در نهایت، راحله و علی زورآباد را ترک میکنند.
جاده قدیم | منیژه حکمت | 1396

«جاده قدیم» به کارگردانی منیژه حکمت، داستان زنی به نام مینو (با بازی مهتاب کرامتی) را روایت میکند؛ زنی دقیق، قانونمدار، موفق، همسر یک مرد مهربان و مادر یک خانواده بهظاهر ایدهآل. این نظم زندگی در شب سال نو با رخداد یک تجاوز، دستخوش فروپاشی میشود. فیلم روی این سؤال متمرکز است که «آیا تجاوز واقعاً اتفاق افتاده یا نه؟» در حالی که رفتارهای مینو، دوریاش از همسر، اضطراب، وسواس و افسردگی شدید، پاسخ را از همان ابتدا روشن میکند. فیلم حول آسیبهایی که مینو از این حادثه متحمل شده، میچرخد؛ اما شوهرش هیچگاه متوجهی زخمی که او خورده است، نیست. در واقع بهرام یکی از مهمترین کاراکترهایی است که فیلمساز از پرداخت او غافل مانده است. او نه خشمگین میشود، نه با زن همدردی میکند و چترِ حمایتی خود را بهطور کامل از روی زن برمیدارد و در مجموع هیچ واکنشِ ملموسی نشان نمیدهد، جز اینکه از همسرش فاصله بگیرد.
فروشنده | اصغر فرهادی | 1394

در فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی، رعنا قربانی تعرضی مبهم و ناگهانی میشود. شوهر او، عماد، مردی معلم، هنرمند و در ظاهر فرهیخته است، اما او نیز پس از این حادثه، دنبال عدالت قضایی یا روانی برای همسرش نمیگردد، بلکه احساسات مردانه و غیرتمندانهاش او را به سمت انتقام، بیاعتمادی، تحقیر و در نهایت خشونت غیرقضایی میکشاند. عماد که باید تکیهگاه روانی همسرِ آزاردیدهاش باشد، بیشتر درگیر آسیبی است که خود از این اتفاق خورده است.در واقع ابتدا، عماد ظاهراً نگران رعناست؛ اما خیلی زود این نگرانی تبدیل به میل به انتقام میشود، گویی میخواهد مردانگی تحقیرشدهی خود را التیام ببخشد. او از جستوجوی عدالت عبور کرده و خودش در نقش قاضی، دادستان و مجری حکم ظاهر میشود. از آن طرف، برخورد رعنا با توجه به طبقهی اجتماعیاش، با سردرگمی همراه است. رعنا از شوهرش میخواهد که ماجرا را تمام کند، اما عماد با حبس کردن پیرمرد، تهدید به رسوایی و اعمال خشونت روانی، گویی میخواهد خود را از زخم «بیغیرتی» نجات دهد.
دو زن | تهمینه میلانی | 1377

«دو زن» ساختهی تهمینه میلانی، داستان فرشته، دانشجوی مستعد و پرشوری است که در جامعهای سنتی و مردسالار میخواهد راهی برای استقلالِ خود باز کند، اما قربانی چرخهای از تعصب، غیرت، خشونت جنسی و سلطهی مردانه میشود. فرشته با وجود فشار خانواده، در رشتهای فنی وارد دانشگاه میشود و عاشق استقلال و فضای باز فرهنگی تهران است. اما این استقلالخواهی و حضورش در جامعه به عنوان یک زن، مردی بیمار را جذب میکند، مردی که برای دستیابی به فرشته دست به هر نوع خشونتی میزند. کارهای او در جهانِ زنامهی میلانی، کنشی نمادین از خشونت جنسی ساختاریافته است که زن را بابت نپذیرفتن مرد، باید تنبیه کرد. فرشته پس از حادثه و بهزور پدر، با مردی میانسال و سلطهجو ازدواج میکند. اگرچه در فیلم تجاوز جنسی فیزیکی رخ نمیدهد، اما آنچه فرشته تجربه میکند خشونت جنسی روانی و ساختاریافته است. مردی او را تعقیب میکند. تهدیدش میکند و حیثیتش را نشانه میگیرد و مردی دیگر به بهانهی غیرت، ناموس و دفاع از شرافت، خشونتهای بسیاری به او وارد میکند. در این میان بدتر اینکه واکنش سیستم قضایی و اجتماعی نیز به جای حمایت از او، فرشته را مسئول میداند.
سارا | کارگردان: داریوش مهرجویی | 1371

«سارا» اقتباسی هوشمندانه از نمایشنامهی «خانه عروسک» هنریک ایبسن است، که توسط داریوش مهرجویی در بستر فرهنگی و اجتماعی ایران دههی ۷۰ بازآفرینی شده است. این فیلم تصویری ظریف و دردناک از وضعیت زنان در یک ساختار مردسالار را نشان میدهد، جایی که فداکاری زن به جای آنکه ارزشگذاری شود، با سوءظن، قدرتنمایی و تردید مواجه میشود.سارا، زنی آرام و سنتی در بزنگاهی حیاتی برای نجات جان همسرش، دست به کاری مخاطرهآمیز میزند: قرض گرفتن پول با امضای جعلی و پنهانکاری برای حفظ آرامش خانواده. او بعدها با کار شبانه، تمام بدهی را پرداخت میکند، اما درست زمانی که تصور میشود بحران تمام شده، این اقدام، بهانهای میشود برای بیاعتمادی همسر، افشای راز توسط طلبکار (گشتاسب)، و در نهایت، سقوط اعتماد در زندگی زناشویی. حسام نمایندهای از مردان طبقه متوسط مدرنشده است. برای او زن باید مطیع و شفاف باشد، فداکاری بدون هماهنگی، نشانه خیانت به اعتماد است و مهمتر از همه، قدرت مردانهاش نباید مخدوش شود. واکنش او به رفتار سارا، به جای قدردانی، سرزنش و طرد است. و در نهایت، در مواجهه با یک زن مستقل، از موضع قدرت سقوط میکند.