امروز سالگرد درگذشت رسول ملاقلیپور یکی از فیلمسازان موفق ایرانی برخاسته از دهه 60 است. فیلمسازی که به مانند همکیشانش خواستگاهش حوزه هنری بود و با ساخت فیلمهای دفاع مقدس کارش را در این عرصه شروع کرد. او تا دهه هفتاد، از حضور بازیگرانی که معمولا در کارهای حوزه هنری بازی میکردند استفاده میکرد و آرام آرام از دهه هفتاد بازیگران حرفهای و شناخته شده وارد کارهایش شدند. ازآنجاییکه او تبحر منحصر بفردی در خلق کاراکترهای جذاب و عاصی داشت ، بازیگران فرصت این را پیدا میکردند که با حضور در کارهای او خودشان را به چالش بکشند. در این پرونده مروری داریم بر پنج کاراکتر شاخص آثار این کارگردان فقید.
به گزارش فیلمنیوز، تعداد کاراکترهای موفق خلق شده توسط رسول ملاقلیپور بسیار زیاد است اما در این پرونده سعی کردهایم دست فقط روی مهمترینها دست بگذاریم. وحید در فیلم «سفر به چزابه» با بازی مسعود کرامتی، سلیمان در فیلم «قارچ سمی» با بازی فرهاد قائمیان، سعید در فیلم «میم مثل مادر» با بازی علی شادمان و … از جمله شخصیتهای مهم دیگر ملاقلیپور هستند.
مریم قندی| عاطفه رضوی | نجات یافتگان | 1374
در فیلم «نجات یافتگان» حدود هشتاد درصد از ماجرا با دو کاراکتر جلو میرود که بیشتر بار داستان روی شخصیت زن با بازی عاطفه رضوی سوار است. او نقش یک امدادگر را دارد که حالا مجبور است یک رزمنده زخمی را از خاک دشمن عبور دهد و به سمت خودیها ببرد. نقش مریم قندی از دوسو بازیگرش را به چالش میکشد. یک بخش به لحاظ فیزیکی است و بخش دیگر از منظر حسی. رضوی در بخش عمدهای از زمان فیلم در حالیکه برانکارد حامل رزمنده مجروح را به دوش میکشد باید دیالوگ بگوید و حسش را منتقل کند. او با تبحر تمام از پس این چالش برمیآید و نقشی ماندگار از خودش به یادگار میگذارد.
رحیم | جمشید هاشمپور | هیوا | 1377
با شروع نیمه دوم دهه هفتاد و افول ساخت فیلمهای اکشن،جمشید هاشمپور آرام آرام جذب سینمای جدی و به اصطلاح سینمای هنری میشود. او اواخر دهه شصت و بعد از ممنوعالکاریش با بازی در فیلمهای مطرحی چون «مادر»، «پرده آخر»، «روز باشکوه» و… تواناییهای خودش را در نقشهای غیر اکشن نشان دادهبود، از همین رو ملاقلی پور برای یکی از خاصترین کاراکترهای فیلم «هیوا» او را انتخاب میکند. اودر این فیلم ایفاگر نقش رحیم میشود. کاراکتری که مخاطب او را در دو مقطع جنگ و بعد از جنگ میبیند. شخصیتی با دو روحیه متفاوت ؛ در زمان جنگ بیکله و ترمز بریده و بعد از جنگ متین و با وقار که دیگر نشانی از آن شور و هیجان در او دیده نمیشود. هاشمپور با ظرافت هرچه تمامتر ابعاد مختلف این کاراکتر را به مخاطب ارائه میدهد.
هیوا اکبری | گلچهره سجادیه | هیوا | 1377
یکی از بازیهای خوب گلچهره سجادیه در هیوا رقم خورده است. همسر یک رزمنده مفقودالاثر که قرار است پا به زندگی تازهای بگذارد، اما پیش از آن میخواهد جسد همسر شهیدش را پیدا کند. در این فیلم مخاطب سجادیه را در دو مقطع زمانی در قامت شخصیت «هیوا» میبیند. یکی دوران جوانی و دیگری دوران کنونی که نزدیک به سن میانسالیست. سجادیه در این دو مقطع در واقعیت و خیال با همسرش روبهرومیشود. او برای بازیاش یک مرز تعیین کرده است. یک سوی مرز هیوا را در تقابل با حمید همسرش میبینیم که یک زن شاداب ، عاشق و بانشاط است و در سوی دیگر مرز هیوا را در تقابل با آدمهای دیگر و خواستگارش میبینیم. زنی جاافتاده ، متین و البته کم حرف که همین کم حرفی به او ابهتی خاص بخشیده است.
ستاره | نیکی کریمی | نسل سوخته | 1378
ملاقلی پور یکسال بعد از ساخت فیلم «هیوا» و درست در دورانی که ساخت فیلمهای معترضانه اجتماعی رونق گرفته بود، به سمت این سینما آمد و فیلم «نسل سوخته» را ساخت. یک فیلم سه اپیزودی که داستانش در سه مقطع زمانی اتفاق میافتد. فیلمی پر معنا و البته پر نیش و کنایه که بازیگر در آن نقش به سزایی در انتقال مفاهیم اثر داشت. بخش عمدهایی از این بار روی دوش نیکی کریمی است. تنها بازیگر زن دو اپیزود اول فیلم که در دو مقطع زمانی و در دوموقعیت مختلف دیده میشود. موقعیت اول زنی است دلبربا که زمینه ساز یک عشق ممنوعه میشود و در اپیزود دوم زنی مستاصل که برای نجات جان بچهاش ناچار به دزدی میشود. نیکی کریمی در هر دو موقعیت مخاطب را به درستی با خود همراه میکند.
سپیده | گلشیفته فراهانی | میم مثل مادر | 1385
درباره فیلم «میم مثل مادر» و معنایی که در پس آن وجود دارد؛ دیدگاهها متفاوت است. با این حال این فیلم به واسطه تمرکز روی عاطفه مادرانه و انتقال درست احساسات توسط گلشیفته فراهانی، جزو آثار ماندگار سینما قرار گرفته است. گلشیفته فراهانی در 23 سالگی موفق شد نقش یک مادر متفاوت را در سینمای ایران بازی کند. سپیده سالها پیش از بارداری، برای کمک به مناطق جنگی رفته و در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفته است. زمانی که در انتظار تولد نوزادش است به او میگویند جنین دچار مشکل تنفسی و معلولیت است. مادر علیرغم تلاشهای همسر برای سقط جنین، نوزادش را به دنیا میآورد. با وجود اینکه خودش به واسطه استشمام گازهای شیمیایی به بیماری دچار شده، با عشق مادرانهاش کاری میکند تا پسرش سعید با وجود معلولیت و بیماری و نبود سایه پدر بالای سرش، به درجات بالایی برسد.