بهنام شریفی: اراده و تلاش دو کلیدواژه کارنامه بازیگری سحر دولتشاهی هستند. بازیگری که با تلاشی بی وقفه سهم خود را از سینمای ایران گرفته و همچنان در حال پیشرفت است.
او در دهه هشتاد با ایفای نقشهای مکمل در فیلمهایی چون «چهارشنبه سوری»، «میم مثل مادر»، «وقتی همه خوابیم» و «طلا و مس» آرام آرام پرسونای بازیگری خود را شکل داد. دولتشاهی در دهه نود همین روند ایفای نقشهای مکمل را با فیلمهای «آسمان زرد کم عمق»، «متروپل» و «دلم می خواد» ادامه داد تا به فیلم مهم «عصر یخبندان» رسید.
اجرای فوق العادهی دولتشاهی در فیلمی با ترکیب بازیگران حرفهای و متفاوت دیده شد و اولین سیمرغ بلورین نقش مکمل زن را دریافت کرد. جلوهگری او موید این گزاره بود: «نقش کوچک و بزرگ وجود ندارد، بلکه بازیگر کوچک و بزرگ وجود دارد».
دولتشاهی پس از حضور در فیلم پربازیگر «مرگ ماهی» در آخرین فیلم مرحوم ایرج کریمی «نیمرخها» بار دیگر درخشید.معشوق پر از زیبایی فیلمهای گذشته کریمی این بار به خاطر بیماری کارگردان و نقش اول فیلمش بیش از گذشته حسرت آلود شده بود و دولتشاهی با یک بازی به اندازه دقت نظر ، انتخاب و هوشش را نشان داد.
نیلوفر «وارونگی» زنی است که در میانه عشق و تنگنای زندگی می خواهد بار دیگر بودنش را به یاد بیاورد. اجرای دولتشاهی در نقش اصلی یک اجرای استاندارد بود. او در ادامه همکاریاش با کیایی نقش اصلی «بارکد» را هم ایفا کرد.
بعد از این فیلم دولتشاهی در نقش فاطی فیلم «رضا» یک پرفورمنس خیره کننده را به یادگار گذاشت. فاطی زنی مردد میان ماندن و رفتن است و خودش هم نمی داند از زندگی چه می خواهد. شکل دیالوگ گفتن این بازیگر توانا یا مثلا صحنهای که با حالی نزار به خانه رضا میآید را به یاد بیاوریم تا متوجه شویم او چه بازیگر توانایی است. دولتشاهی به خاطر ایفای نقش در «چهار راه استانبول» و نقش متفاوت و بازی خوبش در «عرق سرد» دومین سیمرغ مکمل زن را دریافت کرد.
دو فیلم متفاوت «امیر» و «آتابای» آخرین حضورهای دولتشاهی در سینمای ایران هستند. نقش چند وجهی او در آتابای و حضور دلنشینش یک دستاورد تازه در کارنامه اوست.
بازیگری که نقشهای کوتاه و بلند و حضور در آثار جریان اصلی و متفاوت را در کنار هم پیش میبرد و در فراسوی یک ارادهی خستگیناپذیر نام خود را به عنوان یک ستاره- بازیگر محترم سینمای ایران در دهه ۹۰ ثبت کرده است.