«زالاوا» اولین فیلم کارنامه ارسلان امیری است که براساس فیلمنامه مشترک خودش و آیدا پناهنده ساخته شده؛ کارگردانی که سالها به عنوان فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر و … در سینما فعالیت کرده و حالا به صورت جدی وارد عرصه کارگردانی فیلم سینمایی شده است. این فیلم به تهیهکنندگی روحالله و سمیرا برادری با بازی نوید پورفرج، پوریا رحیمیسام و هدی زینالعابدین از هشتم تیر اکران شده است.
سوژه
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «زالاوا» سوژه متفاوت و خلاقانه آن است. ارسلان امیری و آیدا پناهنده در این فیلم دست روی باورهای خرافی مردم گذاشتهاند و خرافه و عقل را در نقطه مقابل هم قرار دادهاند. آنها برای اینکه معنای مدنظرشان را در قالبی ملموس به نمایش بگذارند و درک عمیقتری ایجاد کنند، از ترس و نگرانی مردم این روستا نسبت به جن و شأن و منزلتی که برای جنگیر قائلند استفاده کردهاند. «زالاوا» در مقایسه با بسیاری از فیلمهایی که این اواخر دیدهایم سوژه بکرتری دارد و تا مدتها ذهن را درگیر میکند.
تنوع اقلیم
ارسلان امیری برای ساخت اولین فیلمش از محیط شهری فاصله گرفته و ماجرای «زالاوا» را در دهه پنجاه و طبیعت زیبای کردستان پیش برده است. امیری خودش در کردستان به دنیا آمده و فکر اولیه این فیلم هم از همان ماجراها و قصههایی آمده است که در کودکی از مادربزرگش شنیده است. در این فیلم از جغرافیا به بهترین شکل استفاده شده و تنوع قومیتی و بومی جذابیت زیادی به آن داده است. شاید اگر فیلم جدای از این اقلیم در هر مکان دیگری روایت شده بود تا این حد اثرگذار نمیشد.
فیلمنامه
فیلم شروعی درجه یک دارد. ابتدا حرفهایی درباره ترس مردم روستا از جن و اشاراتی درباره مشکلات پوستشان میشنویم و یک مرتبه با دیدن آمردان و موقعیتی که ایجاد میکند، سر جایمان قفل میشویم. از اینجا به بعد با درگیری مدام میان آمردان و استوار به عنوان نمایندههای دو طرز تفکر متفاوت مواجهیم. هرچه پیش میرویم کشمکش و تعلیق فیلم بالاتر میرود و میل ما هم به تماشای آن بیشتر میشود. یکی از نکات مهم فیلم، تنظیم درست ریتم از ابتدا تا انتهاست. ضمن اینکه شخصیتها درست و دقیق معرفی میشوند و دیالوگها کاملا پیشبرندهاند.
کارگردانی
«زالاوا» یک فیلم ترسناک صرف نیست. در کل فیلم هیچ تصویر ترسناکی نمیبینیم اما موقعیتهایی را تجربه میکنیم که به اندازه شخصیتها دهانمان باز میماند. نکته قابل توجه درباره فیلم درست به همین مسئله برمیگردد. ارسلان امیری شخصیتها را طوری معرفی میکند و فضا را آنطور ملتهب شکل میدهد که حتی با یک شیشه مربای خالی میتواند نفس مخاطبانش را بند بیاورد. نکته مهم اینجاست که برای بالا بردن این تعلیق و ترس، نه از موسیقی استفاده میکند نه تدوینهای عجیبوغریب. همه چیز در سادهترین و آرامترین شکل ممکن پیش می رود و مخاطبان انچه لازم است دریافت میکنند.
بازیها
فیلم روی تقابل میان استوار و آمردان پیش میرود و از این جهت بازی بازیگران و باورپذیر بودن نقشها اهمیت زیادی دارد. نوید پورفرج و پوریا رحیمی سام، هردو در نقشهایی متفاوت، بهترین بازی خودشان را به نمایش گذاشتهاند. پورفرج برای تسلط بر کردی سورانی، سه ماه حرف زدن با لهجه کرمانشاهی را تمرین کرده و رحیمیسام هم با گریم و لحن حرف زدن و نگاههایش توانسته التهاب ویژه مورد نیاز را به فیلم وارد کند. هردو آنها برای بازی در این نقشها در جشنواره سیونهم نامزد سیمرغ شدند و نهایتا رحیمیسام سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.