ایرج قادری یکی از ستارههای سینمای فارسی است که از سال 1344 در کنار بازیگری تصمیم گرفت وارد عرصه کارگردانی شود و فیلمهایش را خودش بسازد. او در اکثر فیلمهایی که میساخت بازی میکرد و تا قبل از انقلاب که ممنوع التصویر شد کمتر پیشمیآمد که نقش اصلی کارش را به بازیگر دیگری بسپارد. او در طول سالها فعالیت خود 41 فیلم سینمایی ساخت، که تمامی آنها تمام و کمال متعلق به سینمای بدنه بودند. در این میان شاید «میخواهم زنده بمانم» تنها اثر متفاوت کارنامه او باشد. شاید حضور او در جمع کارگردانهایی که با آثارشان کاراکترهای ماندگار خلق کردند کمی سوال برانگیز باشد. اما فراموش نکنیم که او خالق یکی از ماندگارترین و جریانسازترین کاراکترهای تاریخ سینما با نام «زینال بندری» است. کاراکتری که با بازی جمشید هاشمپور جان گرفت و به یک جریان تبدیل شد. به احترام خلق همین کاراکتر که سینمای ایران نزدیک به دو دهه از آن ارتزاق کرد او را وارد این پرونده کردیم.
بهروز وثوقی | صادق | بت | 1355
ایرج قادری ، «بت» را در سالهایی ساخت که خودش، نقش اصلی فیلمهایش را بازی میکرد، اما او نقش اصلی فیلم«بت» را به بهروز وثوقی سپرد. نقش اگرچه تفاوتی آنچنانی با دیگر نقشهای وثوقی در آن سالها نداشت اما با اینحال در میان کارهای مشابه او بیشتر در معرض دید قرار میگرفت. نقش صادق برای وثوقی هرچند به نسبت کارهای شاخصاش آنچنان چالش برانگیز نبود، ولی جزییاتی داشت که موجب شد تا این نقش برجستهتر از کارهای مشابهاش شود. صادق به خاطر دفاع از یک زن مسیر زندگیاش تغییر میکرد. او در این مسیر با نامردیهایی مواجه میشد تقابل وثوقی با این موقعیتها به گونهای بود که موجب میشد تا صادق رنگ آمیزی متفاوتی نسبت به کاراکترهای مشابهای که بازی کرده به خود بگیرد.
جمشید هاشمپور | زینال بندری| تاراج | 1363
بی شک «زینال بندری» یکی از ماندگارترین و در عین حال جریانسازترین شمایلی است که ایرج قادری در سینمای ایران خلق میکند. او با خلق کاراکتر زینال بندری جریانی را در سینمای ایران به وجود میآورد که بیش از یک دهه بدنه سینما از آن ارتزاق میکند. زینال بندری در قامت جمشیدهاشمپور که در آن سالها «جمشید آریا» نام داشت در فیلم اکشن «تاراج» جان میگیرد. قرار بود این نقش را خود ایرج قادری بازی کند اما مخالفت مسئولین وقت ارشاد با بازی او در این فیلم موجب میشود تا قادری به فکر جایگزین بیفتد. هاشمپور که تا پیش از این بیشتر در نقشهای مکمل و فرعی ظاهر میشد اینجا نقش اصلی فیلم میشود و موقعیتی بهدست میآورد تا خودی نشان دهد. موقعیتی که البته از آن به نحو احسن از آن استفاده میکند و شمایل یک ستاره را به خود میگیرد.
فرامرز قریبیان | اصلان حیدری | میخواهم زنده بمانم | 1373
«میخواهم زنده بمانم» استراتژیک ترین فیلم کارنامه ایرج قادری است. فیلمی متفاوت که قرار بود تا مسیر تازهای برای کارگردان تازه برگشته به عرصه فیلمسازی باشد. یک فیلم نفسگیر که نقش اصلی مردش به فرامرز قریبیان میرسد. او در این فیلم با نقشی چند وجهی مواجه است، پدری که پسرش را از دست داده و حالا باید از همسرش که متهم به قتل پسرش است در مقام وکیل، دفاع کند. قریبیان در این فیلم همه تجربیاتش در عرصه بازیگری را به خدمت میگیرد تا از این چالش پر خطر به سلامت بیرون بیاید. او آنقدر درست نقش «اصلان» را بازی میکند که مخاطب هم داغدار بودن او را باور میکند و هم اضطرابش برای نجات همسرش را میپذیرد.
فاطمه گودرزی | فرنگیس مجتهدی | میخواهم زنده بمانم | 1373
برای نقش «فرنگیس» چند بازیگر نامزد بودند، اما در نهایت فاطمه گودرزی برای این نقش انتخاب شد. گودرزی با نقشی مصاف داشت که میبایست در طول فیلم مخاطب را به شکل صد درصدی با خودش همراه میکرد. او با آنالیز دقیق این کاراکتر، زوایای مختلف شخصیتی فرنگیس را کشف و آن را به درستی وارد بازیاش کرد. در این میان هدایت ایرج قادری در تقسیم انرژی گودرزی برای جانبخشی به کاراکتر فرنگیس به خوبی در فیلم دیده میشد. مسیر حرکتی او در تغییر احوالاتش مماس با اتفاقات فیلم جلو میرفت و مخاطب این تغییر را کاملا باور میکرد. این اتفاق مهمترین وجه بازی گودرزی در «میخواهم زنده بمانم» بود.
فریبرز عربنیا | سیاوش | طوطیا | 1373
«طوطیا» یکی از ملودرامهای اشک انگیز کارنامه ایرج قادری است. این آخرین فیلم اوست که در جشنواره فجر حاضر میشود. قادری بعد از «میخواهم زنده بمانم» به مسیر سابقش برمیگردد و فیلم پلیسی«نابخشوده» را براساس فرمولهای فیلم فارسی میسازد و در ادامه فیلم اکشن و روستایی «پنجه درخاک» را جلوی دوربین میبرد، فیلمهایی که برایش اعتباری به همراه ندارد و از همین رو تصمیم میگیرد تا دوباره به سمت ملودرام بچرخد. او نقش اصلی مردش را به فریبرز عربنیا می سپارد که در آن سالها تازه اوج گرفته بود و کارگردانها زیادی خواهان حضور او در آثارشان بودند. اگرچه نقش عربنیا ، در طوطیا ساختاری کلیشهای دارد، اما او با ظرافت نقش را از افتادن در یک مسیر تکراری نجات میدهد. سکانسهای او در بیمارستان روانی اوج بازی عربنیا در این فیلم است.
امین حیایی | جاوید | آکواریوم | 1384
«آکورایوم» یک اتفاق مهم در خودش دارد و آن بازگشت ایرج قادری به عرصه بازیگری است. حالا در فیلمی با این مختصات امین حیایی میبایست در کنار قادری عرض اندام میکرد و همین عامل کار او را کمی سخت و دشوار میکرد. حیایی در «آکواریوم» جوان اول فیلم است. او قهرمان اتومبیلرانی است که برای رسیدن به اهدافش میخواهد به امریکا برود و در این مسیر گذرش به ترکیه میافتد و آنجا درگیر مشکلاتی میشود و به بیراهه میافتد. حیایی مسیر زوال جاوید را درست پیش میبرد و از چارچوبی که برایش طراحی شده بیرون نمیزند. همین عامل موجب میشود زمانیکه دایی او با بازی ایرج قادری وارد داستان میشود ، مخاطب همچنان همراه جاوید باشد. در آکواریوم یک بازی استاندارد و کنترل شده از حیایی میبینیم.