رضا کیانیان گفته خسرو شکیایی در بازیها خیلی دستهایش را تکان میداد و به نوعی هوا را میشکافت و برای همه جذاب بود. بعد از خسرو شکیبایی همه میخواستند آن حرکات دست را تکرار کنند اما این حرکت مختص خودش بود.
به گزارش فیلمنیوز، رضا کیانیان در بخشی از گفتوگوی با سلسله برنامههای تاریخ شفاهی موزه سینما که به بهانه تولدش اتفاق افتاده، با زندهیاد خسرو شکیبایی و فیلمها و سریالهای «آژانس شیشهای»، «فرش باد»، «دوران سرکشی» و «ماهیها عاشق میشوند» خاطرهبازی کرده است.
او درباره موجی که در دورهای به تقلید از شیوه بازیگری خسرو شکیبایی شکل گرفته، گفته: «خسرو شکیایی در بازیها خیلی دستهایش را تکان میداد و به نوعی هوا را میشکافت و برای همه ما جذاب بود و آنرا دوست داشتیم. بعد از خسرو شکیبایی همه میخواستند آن حرکات دست را تکرار کنند درصورتی که آن حرکات دست تنها مختص خسرو شکیبایی است. من معتقدم وقتی یک بازیگر روی صحنه میرود نباید فکر کند که چه کاری میخواهد انجام بدهد، حرکتش را طراحی نکند و به ناخداگاه بسپارد زیرا بر اساس وجود بازیگر طراحی می کند مانند خسرو شکیبایی که دلنشین خواهد بود. در این صورت نقش آفرینیها دلنشین خواهد بود اما وقتی درباره آن فکر کنیم دیگر جذاب نمیشود.»
کیانیان توضیح داده که بسیاری از اصول بازیگری مقابل دوربین را از فیلمبردارها و تدوینگرها آموخته است. او گفته: « در «آژانس شیشهای» در سکانسی باید خم میشدم گلوله را برمیداشتم و نشان میدادم. عزیز ساعتی (فیلمبردار) یک دفعه فیلمبرداری را قطع کرد و گفت مشکلی برای نور به وجود آمده است. آرام نزدیک گوش من گفت به خاطر نور قطع نکردم دلیلش این است که بهت بگویم چطور گلوله را بالا بیاوری تا پلان بهتر شود. در همان جا متوجه شدم که اگر از زاویه دوربین فکر میکردم متوجه میشدم.»
کیانیان خاطره جالبی هم از همکاریاش با تاکاآکی انوکی، بازیگر ژاپنی فیلم «فرش باد» تعریف کرده: «در فیلم صحنهای است که دیگر فرش بافته نمیشود و همه ناامید هستند. بازیگر ژاپنی (تاکاآکی انوکی) این سکانس را خیلی جدی بازی میکرد. به او گفتم در ایران این عصبانیت را نمیفهمند زیرا در این لحظه تو باید ناامید باشی نه عصبانی و همچنین باید بیخیال دنیا باشی. او در نهایت به همین شکل بازی کرد و خودش را در نقش رها کرد. بعدها برای جشنواره توکیو به ژاپن رفتیم همسر او من را دید و گفت تاکاآکی وقتی از ایران برگشت عوض شد و خودش را رها کرد و زندگیمان خیلی بهتر شده (با خنده.»
او درباره این مسئله هم صحبت کرده که آنچه برایش در نقشها اهمیت دارد صحنهای از خلوت آدمهاست. گفته: «به عنوان مثال، در «دوران سرکشی» سکانسی از خلوت نقشی که قرار بود من بازی کنم وجود نداشت. من به کمال تبریزی گفتم خلوت آدمها است که طرف دیگر نقش را نشان میدهد و اینکه آنها چه کاره هستند. پیشنهاد دادم وقتی قاضی در انتها میخواهد حکم آخر را بدهد قبلش در دادگاه تنها باشد و اگر فردا می خواهد حکم را بدهد شب آنجا تنها باشد زیرا باید تصمیم بگیرد. آقای تبریزی هم پذیرفت و اینکار در واقع نوعی آرایش نقش است. در مورد همه نقشهای کوتاهی که ایفا کردم این نوع آرایشهای نقش را داشتم که بعدها دیدنی و ماندگار شد.»
کیانیان گفته تمام غذاهایی که در «ماهیها عاشق میشوند» میبینیم کار خود علی رفیعی بوده است. او گفته: «یادم میآید یک روزعلی رفیعی گفت طرحی به ذهنش رسیده که میخواهد آن را بسازد درواقع به نوعی بازنگری زندگی خودش در قالب یک دکتر بود. آقای رفیعی علاوه بر اینکه هنرمند خوبی است آشپز حرفهای نیز است و تمامی غذاهایی که در فیلم «ماهیها عاشق می شوند» دیدیم کار خود او بود. رفیعی معمولا در اغلب کارهایش و حتی تئاترها تعداد زیادی پارچههای رنگی و مقداری چوب برای طراحی صحنه میآورد . گاهی استفاده از این چوبها و پارچهها آنقدر درست است که تبدیل به شیء اصلی در نمایش یا فیلم میشوند. در این فیلم هم مقداری پارچه و عتیقه جات از وسائل خانه خودش آورده بود که برای یکی از اتاقهای فیلم استفاده شد.»