سما بابایی | مجید انتظامی پس از ده سال دوری از عرصهی سینما موسیقی فیلم «مجنون» ساختهی مهدی شامحمدی را به عهده گرفته است، موسیقی این اثر که در حوزهی دفاع مقدس است، به نوعی ادامهی جهانِ آهنگسازی، ملودیسازِ کارکشتهای است که بیش از هر آهنگسازِ دیگر، آثار ماندگار خلق کرده است. موسیقی این اثر را میتوان یکی از نقاط قوتِ فیلمسازِ جوانی دانست که با به تصویر کشیدنِ زندگی شهید زینالدین، اولین تجربهی کارگردانی خود را انجام داده است.
به گزارش فیلمنیوز، فرزندِ عزتالله انتظامی که یکی از برترین بازیگرانِ تاریخِ سینمای ایران تا اینجا و احتمالا تا همیشه است، از همان سالهای نوجوانی سودای موسیقی داشت. ابتدا زیرِ نظرِ «آنتوان کاتلوس»، ابوا را گرفت. سلفژ و تئوری و هارمونی را نیز نزد ثمین باغچهبان و مصطفی کمال پورتراب آموزش دید و نخستین تجربههایش در زمینهی نوازندگی با همراهی همین استادِ پیشکسوت بود. او بعدتر به آلمان سفر کرد تا در کنسرواتوار برلین موسیقی بخواند و در همانجا بود که با ارکسترهای زیادی همچون ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان همکاری کرد. به ایران نیز که بازگشت به عنوان نوازندهی ارکستر سمفونیکِ تهران فعالیت خود را آغاز کرد.
مجید انتظامی سال ۵۶ به عنوان نوازنده در ارکستر سمفونیک تهران که در قرق بهترین نوازندگانِ اروپایی بود، فعالیتِ خود را آغاز کرد و در همکاری با رهبران طرازِ اول جهانی، تجربههای بسیاری آموخت. بعد از انقلاب اما بسیاری از نوازندگانِ خارجی ارکستر از آن جدا شدند و ارکستر ماند با ۲۰ نوازندهی ایرانی که «انتظامی» نیز یکی از آنان بود. خودش دربارهی آن روزها میگوید: «ارکستر سمفونیک قطعا نمیتوانست با ۲۰ نفر کنسرت بدهد، چون تعداد نوازندگان گروه زهی، بادی، ضربی و غیره مشخص است و ما از رهبر بگیرید تا کوچکترین جزئیات، هیچ چیز استانداردی نداشتیم. ما هم کارمند رسمی وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد بعد از انقلاب بودیم. هر روز صبح میرفتیم، کارت میزدیم، چای میخوردیم، گپ میزدیم و برمیگشتیم خانه.»

نوازندگان پس از مدتی از این بلاتکلیفی خسته میشوند و اصلا نمیدانند هنرشان قابلِ عرضه است یا نه، برای همین به دیدارِ آیتالله بهشتی میروند. انتظامی تعریف کرده است بدونِ وقت قبلی به دفترِ آیتالله رفتهاند و به او گفتهاند که فتوایی بدهند تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم: «آیتالله بهشتی به ما گفتند مگر برای اینکه بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت میکنید و بهحقید، بروید حقتان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.»
همین انگیزهای میشود برای نوازندگانِ جوان. خودشان تصمیم میگیرند تا به صورتِ مقطعی «بیژن قادری» را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کنند و بتوانند برای اینکه همصدایی خود را با مردم نشان دهند، سرودهای انقلابی اجرا کنند. بعدتر نیز سراغِ حشمتِ سنجری میروند و در بحبوبهی سالهای جنگ و انقلاب گاه و بیگاه در تالاری که از رودکی به وحدت تغییر نام داده بود، بتهوون و موتزارت را اجرا میکنند و البته کارشان بیشتر این بود که در کنفرانسها و جلسات، سرود ملیِ آن زمان ساختهی «محمد بیگلریپور» را با نام «پاینده بادا ایران» اجرا کنند.
اجرا در میدانِ توپخانه یکی از این برنامهها بوده که انتظامی دربارهاش میگوید: ««چله زمستان بود و ما در حالی که برف میآمد، سرودهای انقلابی اجرا میکردیم. کسانی که آن ساعت پیاده یا با اتوبوسهای دو طبقه سر کار میرفتند هاج و واج تماشایمان میکردند و فکر میکردند دیوانهایم که در آن هوای گرگ و میش و سرد نشستهایم و ساز میزنیم. بعضیها هم میآمدند و میگفتند اینها چیست که میزنید، موسیقی فلان خواننده را بزنید.»

خط قرمز، آفتابنشینها، پرونده، سناتور، سردار جنگل، دزد و نویسنده، آشیانهی مهر، ترن، گذرگاه، بحران، عقابها، کانیمانگا، گنبد نور، گودال، تفنگ شکسته، هراس، دستفروش، ابلیس، آخرین پرواز، شب بیست و نهم، مدرسهی رجایی، راز کوکب، در آرزوی ازدواج، چشم شیشهای، اُ منفی، دریا برای تو، آتش پنهان، دبیرستان، زرد قناری و سریال تلویزیونی گرگها از دیگر تجربههای او در این حوزه است. او طی این سالها، چهار بار سیمرغِ بلورینِ جشنوارهی فیلم فجر را برای آثاری چون بای سیکلران، روز واقعه، آژانس شیشهای و دیوانهای از قفس پرید دریافت کرده است تا به همراه حسین علیزاده و محمدرضا علیقلی برندهی بیشترین سیمرغهای بلورینِ جشنوارهی فجر باشد. درادامه مروری داریم بر بهترین آثار این آهنگساز چیره دست.
موسیقی برای اشعار فروغ
او در سالهای پیش از انقلاب، برای مدتی از ارکستر جدا ماند و تدریس هم نتوانست بکند. در این مدت همسرش (اذرنوش صدرس الک) خرجِ خانه را میداد. خانهی استیجاری در میدان امام حسین که به قولِ خود انتظامی از آن خانههای قمرخانمی بود که دورتا دورش اتاق بوده و هر اتاق را به کسی کرایه داده بودند. یک روز بیهدف در خیابانها قدم میزده که میرسد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان. آنجا «احمدرضا احمدی» را میبیند که با پدرش رفاقت داشته است: «به آقای احمدی گفتم مشکل دارم و پولی برای زندگی ندارم. روی میزش دو، سه کاست بود. گفت یکی از اینها را بردار و آهنگ بساز.» همین شاعر است که بعد برای او پیانویی میخرد تا بتواند با آن آهنگسازی کند. او در کانون که بود، برای اولین بار روی اشعاری از «فروغ فرخزاد» موسیقی نوشت. یک موسیقی خلافِ جریانِ آب، نوایی غمگین با نتهای کشیده و صدای فروغ. او دو کار دیگر هم تحت عنوانِ «صدای شاعر» روی اشعارِ یدالله رویایی و نصرت رحمانی انجام میدهد.
زال و سیمرغ / بچههای کوه آلپ | 1356

انتظامی در دههی ۵۰ فعالیت در حوزهی آهنگسازی فیلم را شروع کرد و تاکنون برای قریبِ صد فیلم موسیقی نوشته است. او، اولین تجربهی موسیقی تصویری خود را برای فیلم کوتاه «زال و سیمرغ» به کارگردانی علیاکبر صادقی در سال ۱۳۵۶ انجام داد. آهنگساز بزرگ خاطراتِ خوشی از آن تجربه دارد و میگوید: «. انتظامی دربارهی آن تجربه میگوید: «علیاکبر صادقی، بسیار مرد محترمی بود و واقعا لذت بردم. تمام مدتی که در استودیو بودم، پابهپای من در استودیو بود و برایم غذا میخرید و از من مواظبت میکرد. ما معمولا خانوادگی موسیقی ضبط میکردیم. آذر و گلنوش و سروش میآمدند و همه به استودیو میرفتیم تا کارم تمام شود، بهخصوص زمانی که موشکباران بود همه با هم بودیم. مدتی گذشت.»

پس از مدتی موسیقی ساخته شده برای «زال و سیمرغ» از صدا و سیما پخش شد و روی «بچههای کوه آلپ» نشست؛ بیآنکه خود انتظامی چیزی از این ماجرا بداند. یک روز که دخترش –گلنوش- مشغولِ دیدنِ کارتنِ «بچههای آلپ» بوده و او مشغولِ نوشتنِ موسیقی، برای ریختن چای بلند میشود و موسیقی را میشنود. تعجب میکند و به کانون اطلاع میدهد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از تلویزیون شکایت میکند. «انتظامی» میگوید: «این بخش از موسیقی مربوط به صحنهای بود که زال متولد شد و به خاطر اینکه سفید است، میگویند او را در فلان کوه بگذارید و بعد نشان میدهد که اسبسوارها تاخت میکنند و صدای پای اسبها میآید و ویولونسل، نالهی این بچه است. سعی کردم در موسیقی این اثر هم ریتم فیلم را حفظ کنم و هم غم را نشان دهم که روی کارتن «بچههای کوه آلپ» هم بهخوبی نشسته بود بهویژه جایی که بچهها در حال دویدن بودند. چند نسل با این موسیقی بزرگ شدند بدون اینکه بدانند مربوط به چه کسی است.» بخشی از موسیقی «زال و سیمرغ» هم که بر اساسِ ترومپتهاست، در انیمیشن مارکوپولو مورد استفاده قرار میگیرد، اما نوشتنِ موسیقی برای «سفر سنگ» به کارگردانی مسعود کیمیایی است که جای پای او را به عنوان آهنگساز فیلم سفت میکند.
بایسیکلران | 1367

قبل از دیدنِ فیلم، انتظامی برای ساخت موسیقی این اثر، به موسیقی پاپ برای آن فکر کرده بود. در واقع مخملباف خلاصهی داستان را برای او تعریف کرده و انتظامی روی برداشتهای همان لحظه نت برداشته است. خودش در این باره گفته: «بعد که فیلم حاضر شد و آن را دیدم، اولش ترسیده بودم. چون موسیقی فیلمها قدری روال عادی دارد. شما وقتی موسیقی فیلم خانوادگی میسازید، تکلیفتان روشن است. معلوم است موسیقیای که میسازید باید حالت ملودرام داشته باشد. همینطور است وقتیکه موسیقی اکشن یا جنگی میسازید؛ اما وقتی شما ناگهان با فیلمهایی که باید برایشان موسیقی محلی بنویسید مواجه میشوید باید المانهای آن محل را در کار خود وارد کنید. من عقیده دارم موسیقی فیلم باید جغرافیای فیلم را هم در خود داشته باشد. البته نمونههایی مثل رقص با گرگها هستند که این کار را نمیکنند و موسیقی این فیلم جایزه اسکار را هم برده است.»
از کرخه تا راین | 1371

نوآوری انتظامی در استفاده از صدای سوت، موسیقی فیلم «حاتمی کیا» را بسیار انسانی، صمیمانه و به یادماندنی کرد. «علیرضا خورشیدفر»، نوازنده فقید کنترباس، کسی بود که با نوای سوتش خیلی ها را به این اشتباه انداخت که آن چه می شنوند واقعا صدای سوت انسان است یا دستگاه. انتظامی در این باره گفته است: ««انتظامی» دربارهی همکاریاش با زندهیاد «خورشیدفر» میگوید: «من و علیرضا ۳۰ سال در کنار هم کار کردیم و متوجه خوب سوت زدنهای او شدم. زمانی به او گفتم روزی موسیقیای مینویسم که تو در آن سوت بزنی. علیرضا حرف من را به شوخی گرفت و زمانی که موسیقی «از کرخه تا راین» را نوشتم او را غافلگیر کردم. من در موسیقی فیلمهای «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» جای خالی سوت را احساس میکردم و به همین دلیل از هنرمند برای همکاری کمک گرفتم چون به توانایی سوت زدن او اطمینان کامل داشتم و با شوق بسیار هم از این کار استقبال کرد. بعد از اینکه موسیقی فیلم مورد استقبال مردم قرار گرفت خیلیها تمایل داشتند بدانند این سوت دستگاه است یا سوت زنده انسان. زمانی که متوجه شدم اغلب آهنگسازان به سمت استفاده از سوت انسان رفتهاند، کار را کنار گذاشتم، اما علیرضا با دوستان دیگری چون زنده یاد بابک بیات در این زمینه همکاری کرد؛ اما مردم او را با «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» میشناسند.»
روز واقعه | 1373

موسیقی این اثر یکی از فراموشنشدنیترین کارهای انتظامی است. او موسیقی این اثر را بر اساس گام «شور عربی» نوشت. او موسیقیهای متنوعی را برای صحنهی پایکوبی و رقص برای عروسی تا غروب سراسر سوگ کربلا استفاده کرد و این چالش بزرگی برای آهنگساز بود؛ چرا که فرم ملودی نمیتوانست تغییر چندانی کند. خودش میگوید: «این موسیقی آنقدر دشوار بود که خودش «روز واقعه» شده بود. ما نزدیک ۲۵ روز در استودیو بودیم، در حالی که کارهای ما اغلب سه روزه به اتمام میرسید. ما برای این فیلم هم سینمایی و هم سریالی کار میکردیم که این کار هم وقت گیر بود و هم سخت. من چون به موسیقی به صورت بدوی نگاه کرده بودم به دنبال سازهایی بودم که آنچنان در گوشها نباشد.»
از آنجا که ساختارِ این فیلم مذهبی بود، انتظامی تمامِ تلاشِ خود را انجام میدهد تا شبیه موسیقی متنِ «محمد رسولالله» نشود: «در جریان ساخت موسیقی روز واقعه و برای انتخاب صحنههای عاطفی به این نتیجه رسیدم که تمها باید عربی و کلاسیک باشد و در عین حال صدایی بینالمللی به ما بدهد. تمی که نه حتماً عربی؛ بلکه حسی عربی داشته باشد و برای همه دنیا قابل فهم باشد. یعنی طوری هارمونی را در سازها قسمت کنیم که اگر یک آلمانی هم آن را شنید، احساس بیگانگی نکرده و آن را درک کند. من دوست داشتم بعضی قسمتها را با «کرنا» شروع کنم؛ اما «کرنا» بد و ناکوک صدا میدهد و در ارکستر حل نمیشود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که با تلفیقی از سازهای «ترومبون» و «هورن» صدای مشابهی به دست آورم که بد هم صدا ندهد. از این دو ساز استفاده کردم که تقریباً به صدای «کرنایی» دست یافتم که کوک شده بود.»
بوی پیراهن یوسف | 1374

«بوی پیراهن یوسف» از دیگر تجربههای مجید انتظامی در همکاری با ابراهیم حاتمیکیاست. او دربارهی تجربهی همکاریاش با «حاتمیکیا» میگوید: «در بوی پیراهن یوسف صحنه تونل را یکی، دو هفته بود که کار میکردم و ماکتی درست کرده بودم؛ آقای حاتمیکیا دیدند و گفتند خیلی عالی است؛ همین را میخواهم. گفتم این در استودیو یک دنیا فرق میکند؛ چیزهایی اینجا ضبط شده و چیزهایی در ذهنم است که پیاده کنم. گفت چرا بیخودی پولت را خرج میکنی؛ همین خوب است. وقتی آن را ضبط کردم و شنید، دیگر سراغ قبلی را نگرفت. در آن تونل میخواهم بگویم یوسف زنده است و ملائک او را دربر گرفتهاند، تعداد یوسفها را زیاد میکردم، چند تا شدند، یوسفها بودند. برای خودم تخیلاتی میساختم. بیشتر اوقات شبها یا صبحهای خیلی زود کار میکردم. مثل همیشه هنوز هم سحرخیز هستم. آن زمان چهار صبح شروع به کار میکردم و واقعا گاهی اوقات حس نمیکردم روی زمین هستم. من با یوسف پرواز میکردم. قضیه آنقدر جدی بود که برایم کار نبود. موسیقی وقتی به ذهن شما میآید، قالب ندارد. چیزی گسترده و معلق در فضاست و شما با آن پرواز میکنید. وقتی مداد به دست میگیرید، قالب پیدا میکند؛ یعنی تمامش میرود و یک ملودی میماند و باید سعی کنید آن فضا را با سازهای دیگر تا حدودی پیاده کنید. نمیتوانید کاملا پیادهاش کنید به همین خاطر میگویم پرواز میکنم چون هنوز که من آن موسیقی را میشنوم، آن را در آن حالت میشنوم.»
آژانس شیشهای | 1376

انتظامی فیلم را میبیند و به حاتمیکیا میگوید: «ساخت موسیقی برای این فیلم کار دشواری است.» و حاتمی کیا هم پاسخ داده بود: «برای همین به سراغ تو آمدهام چون این کارِ هرکسی نیست.» این اثر ۱۶ قطعه با نامهای نامهای به فاطمه، پرواز، بحران، وادع با کاظم، دیدار، انقلاب درون، راز دل، بازگشت، به سوی او، در تاریکی، به دنبال قربانی، وصیت، ظلمت، انفجار، به یاد فاطمه و پلاک است و نوازندگانِ نامداری چون «خاچیک بابایان»، «ارسلان کامکار»، «ابراهیم لطفی»، «سهیل ده بستی»، «رضا عالمی»، «سیاوش ظهیرالدینی»، «لعیا اعتمادی»، «کریم قربانی»، «محسن تویسرکانی»، «جاوید مجلسی»، «مسعود غریب نواز»، «منوچهر بیگلری»، «آندره آرزومانیان» در آن حضور دارند. «کانون فرهنگی هنری نی داوود» آلبوم موسیقی فیلم آژانس شیشهای را منتشر کرده است.
دوئل | 1382

انتظامی برای ساختن موسیقی فیلم «احمدرضا درویش»، از سازهای جنوبی در ارکستر بهره برد و برای این کار پژوهش ها و مطالعات فراوانی انجام داد. او درباره روند کارش در این فیلم گفته است: «دوئل به عنوان یک فیلم کلاسیک و عاشقانه، با توجه به جغرافیای داستان و واقعه جنگ، نیازمند موسیقی ویژه ای بود. پایه موسیقی فیلم را نی انبان تشکیل می دهد که در تلفیق با کمانچه، ریتم های مناطق جنوبی ایران القا می شود. نی در این موسیقی تنها سازی است که می تواند بغض فروخورده سرزمینی را فریاد کند که زمانی دارای نخلستان های وسیع و پربار بوده و اکنون به برهوتی سوخته بدل شده است.» علاوه بر نیانبان، در لحظات پر آشوب و پر تنش جنگ، سازهایی چون هورن، ترومپت و ترومبون به همراه گروه کُر تلفیقی را به وجود میآورند که بتوان هر چه بیشتر التهاب درونی این لحظات را به تماشاگر منتقل نمود. انتظامی در این اثر نیز از نی پاشا هنجنی بهره برده است. در این اثر نوازندگانی چون اردشیر کامکار، مسعود غریبنواز، حسین میرزایی، حسین شریفی، علی جعفری پویان، نیما زاهدی، ایراهیم لطفی، بهرام دهقانیار حضور داشتهاند و «آذرنوش صدرسالک» بهعنوان دستیار آهنگساز در این پروژهی موسیقی شرکت داشتهاند. آلبوم این اثر نیز با ۲۰ قطعه منتشر شده است.
مجنون | 1402

انتظامی در موسیقی این فیلم بار دیگر امضای خود را ثبت کرده است و توانسته موسیقیای همسو با این فیلم ارائه دهد. او تجربهی بسیاری در ساختِ فیلمهای جنگی دارد و همین ماجرا به او کمک کرده تا موسیقیای خلق کند که در بسیاری از تصاویرِ فیلم، یک سر و گردن بالاتر از آن قرار گیرد. موسیقی فیلم «مجنون» در بسیاری اوقات فراتر از تصویر میرود و معنای خاصِ خود را پیدا میکند و به تعریف و توضیح اتفاقی که در تصویر روی نمیدهد، میپردازد و معنای جدیدی به آن میدهد. شناختِ انتظامی از دنیای فیلم و آشنایی با قواعد نمایشی، سبب شده تا این آهنگسازِ پیشکسوت دیدی صحیح نسبت به کلیتِ فیلم «مجنون» داشته باشد و موسیقی را متناسب با آن بسازد. موسیقی این فیلم انگیزه، کشمکشها، اوج و فرود و اهدافِ قهرمانان را به درستی بیان کرده است.