علیرضا زریندست از برجستهترین و باسابقهترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران معتقد است در شرایط فعلی ساخت فیلم شاعرانه ریسک محسوب میشود. به همین دلیل هم اکثر فیلمسازها ساخت آثار کمدی یا اکشن را به آثار شاعرانه و لطیف ترجیح میدهند. از نظر او«طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث و آثار کیارستمی در حیطه آثار شاعرانه قرار میگرفتهاند اما حالا هم با کمبود نویسندگان خوشذوق در این عرصه مواجهیم و هم به لحاظ تکنیکی با محدودیتهایی روبهرو هستیم.
به گزارش فیلمنیوز، علیرضا زریندست در حاشیه جشنواره جهانی فیلم فجر به نکات مهمی درباره کمرنگ شدن آثار شاعرانه در سینمای ایران گفته است.

سختی ساخت فیلم شاعرانه | ساختن فیلم شاعرانه یا تصاویر شاعرانه در دنیا کار سادهای نیست. شاید بتوان گفت تعداد فیلمسازانی که واقعاً این ویژگی را در آثارشان دارند بسیار محدود است. شاخصترینشان در سینمای دنیا مثلاً کیشلوفسکی است که در بعضی از سکانسها کاملاً شاعرانگی را میبینید. در سینمای خودمان هم چند فیلم معدود وجود دارد که این ویژگیها را میتوان در آنها پیدا کرد، اما بهصورت کامل نیست، یعنی از پلانهای اول تا انتها این شاعرانگی جاری نیست. چراکه شما میتوانید با تصویر به یک حسهایی برسید که این حسها باید بهمرور زمان در تماشاگر رسوب کند؛ این کار بسیار دشوار است.
شاعرانههای جذاب کیارستمی | فیلم «نار و نی» فیلم بسیار زیبایی است و خیلی شاعرانه است. یا فیلم «طبیعت بیجان» از آقای سهراب شهید ثالث، همچنین فیلمهای کوتاهی مثل فیلم کوتاه آقای کیارستمی که خود من فیلمبردارش بودم، به نام «تجربه». درباره یک شاگرد عکاسی که شیفته دختری بزرگتر از خودش میشود و سر راه آن دختر که دارد به مدرسه میرود قرار میگیرد. میخواهم بگویم شاید بخشهایی از آن فیلم این ویژگیها را داشته باشد؛ البته نه همه بخشهایش، اما در نهایت بسیاری از آثار آقای کیارستمی در زمره فیلمهای شاعرانه قرار میگیرند.

کمبود نویسندههای قدرتمند | برای ساختن تصویر شاعرانه یا سینمای شاعرانه، اول باید زیرساختها وجود داشته باشد؛ هم امکانات فنی، هم امکانات ادبی. ما چند نویسنده داریم که بتوانند چنین چیزهایی خلق کنند؟ چند نفر فیلمنامه شاعرانه مینویسند؟ بهنظر من یکی از دلایل اصلی اینکه در سالهای اخیر تعداد کمتری از کارگردانها به ساخت فیلمهای شاعرانه میل و رغبت نشان میدهند، کمبود همان زیرساختهایی است که لازمه خلق چنین جهانی در سینماست. سینمای شاعرانه قبل از هرچیز به مبنای ادبی و زیرساخت نوشتاری نیاز دارد؛ یعنی باید نویسندگانی داشته باشیم که قادر باشند جهان شاعرانه را خلق کنند، زبان تصویر را بشناسند و بتوانند شعر را به درام، به شخصیت و به موقعیت قابل فیلمبرداری تبدیل کنند. اما واقعیت این است که تعداد نویسندگانی که چنین تواناییای داشته باشند، بسیار محدود است.
کمرنگ شدن نگاه هنری | از سوی دیگر، امکانات فنی هم نقش تعیینکننده دارند. ساخت تصاویر شاعرانه معمولاً به دقت، زمان، نورپردازی پیچیده، میزانسنهای حسابشده و فرصت کافی برای تجربهورزی نیاز دارد؛ اما در روند تولید شتابزده امروز، این شرایط کمتر فراهم میشود. فیلم شاعرانه به حوصله احتیاج دارد، به صبر برای تاثیرگذاری حس، به ریتم آرام و به تیمی که نگاه هنری مشترک داشته باشد. وقتی تولیدات امروز بیشتر به سمت سرعت، هزینه کمتر و بازده اقتصادی فوری میروند، طبیعی است که ساخت چنین فیلمهایی کمرنگ شود. در سالهای اخیر، موضوعات اجتماعی، فیلمهای سرگرمکننده، آثار اکشن یا کمدی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، چون هم سازندگان مطمئنتر هستند، هم سرمایهگذارها. اما فیلم شاعرانه معمولاً ریسک مالی محسوب میشود، مخاطب محدودتری دارد و موفقیتش قابل پیشبینی نیست. بنابراین رغبت به آن کاهش پیدا کرده است.





