امروز روز سینما ست، روز یک عزیز دوست داشتنی که به او پناه میبریم تا بر پرده نقرهای اش نقش خیال را بر تار وپود واقعیت گره بزنیم.
«وقتی هنوز شخصیتهای یه فیلم تو ذهنت زندهن و دارن نفس میکشن، میتونی روی پرده به چشمهاشون خیره بشی. میتونی باهاشون حرف بزنی. میتونی سرنوشتشون رو تغییر بدی. اینطوری میتونی واقعیت رو به شکل خواب و رویا بازسازی کنی.» این دیالوگ پسر عشق سینمای فیلم «اینجا بدون من»، شاید ملموسترین تعریف از جادوی سینما باشد.
اوج جذابیت سینما به همین توانایی بازسازی واقعیت به شکل خواب و رویاست. برای مردم خسته و دلزده از دنیای واقعی، چه چیزی جذابتر از این؟ از اینکه دو ساعتی روی صندلیهایی کنارهم بنشینند و از واقعیتهای زمختی که صبح و ظهر و شب، مثل پتک بر سرشان فرود میآید، به خیالات پناه ببرند و فکر کنند در دنیای خیالانگیز، همهچیز میتواند طوری پیش برود که باب میل خودشان است. مثل همان جملهای که عکاسباشیِ فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» خطاب به قبله عالم میگوید: «سینماتوگرام واقع را چون خیال و خیال را چون واقع تماشا میدهد.» و این همان دنیای خیالینی است که نویسنده و کارگردان میآفرینند و مقدار زیادی از عواطف خود را صرف آن میکنند، درحالیکه به شدت از واقعیت به دور است و شاید به قول فروید، بتوان آن را چیزی شبیه بازی کودکان دانست.
فقط روی پرده سینماست که میتوان از چارچوبی که در دنیای واقعی، هیچ گریزی از آن نیست پا بیرون گذاشت و قطعههای زندگی را دوباره از نو سرهم کرد و کنار هم چید؛ چینشی که اینبار فقط مطابق میل خودمان باشد. وقتی مرز میان واقعیت و خیال جابهجا شود و تخیل جای همهچیز را بگیرد، آنوقت است که میشود مثل فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» حتی بالاترین شخص مملکت یا ناصرالدین شاه قبله عالم را هم مثل یکی از قطعههای پازل، از جایگاهش خارج کرد و با همان لباسها و درجهها، توی طویلهی مشدحسن فیلم گاو گذاشت و این مرز را چنان دستکاری کرد که نهایتا جمله «من قبله عالم نیستم، من گاو مشدحسنم» را از دهان او شنید. وقتی خیال و واقعیت در هم تنیده شوند، همهچیز ممکن است و مگر میشود زندگی در دنیایی که همهچیز در آن ممکن است لذتبخش نباشد؟
ما روی صندلیهای سینما مینشینیم و درست لحظهای که چراغها خاموش میشود، دکمه استپ واقعیت را فشار میدهیم و در این دنیای خیالانگیز، لذتی را تجربه میکنیم که نمونهاش را هیچجای دیگری پیدا نمیکنیم. درس مثل همان دیالوگ پایانی پسر عشقسینمای «اینجا بدون من»: «لحظهای که چراغها خاموش میشه، معجزه اتفاق میافته. درست تو لحظهای که حس میکنی هیچ راهی برای فرار باقی نمونده. مهم فقط اینه که با همه توانت ادامه بدی. همه چی درست از همین جا شروع میشه.»
نویسنده متن | مرجان فاطمی
تصویر ساز | شهاب جعفر نژاد
ساخت ویدیو | آرمان مهدی زاده