آنتونیا شرکا: با گذشت نه سال از ساخت فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، روح الله حجازی تعلق خاطر خود به ملودرام های خانوادگی را با «روشن» تثبیت می کند. اگر چه این کارگردان ۴۰ ساله با اولین فیلم بلند خود «در میان ابرها» که در جشنواره فجرسیمرغ بلورین بهترین فیلم را در بخش مسابقه نگاه اول، از آن خود کرد – ورودی شایسته و چشمگیر به سینمای حرفه ای داشت، اما «زندگی خصوصی…» بود که او را در مسیر سینمای موردعلاقه اش قرار داد.
«روشن» نیز به شکلی درراستای علاقۀ حجازی در بهره گیری از فرم برای ایجاد فضای ذهنی آدمی ست که عاجز از کنترل شرایط بیرونی ، گویی با دست و پا زدن در منجلابی که بیشتر و بیشتر او را به کام خود می کشد، به سوی سرنوشتی شوم می شتابد. او به «قیصر» مدرنی می ماند که لهیده در چرخ دهنده های فشارهای اقتصادی و ناهنجاری های اجتماعی، دیگر نایی برای ابراز حتی بدوی ترین غرایز انسانی خود ندارد. به نظر می رسد از او شبحی بیش باقی نمانده، شبحی که در مناسبات دفرمۀ جامعه ، با دمی به کام اطرافیان فرصت طلبش فرو می رود و با بازدمی در خلا محو و تا ابد فراموش شود ؛ هم چون علفی که در آن شب نشینی بی نظیر مردانه دهان به دهان، دست به دست، می چرخد تا گواهی شود بر رفاقت ها و غیرت ها و صداقت های دود شده و به هوا رفته.
حجازی در «روشن» تلخ است و سیاه… بسیار تلخ! و شاید فقط شاهدی است بر روزگار و اجتماع پردرد ما. او با کار روی رنگ و نور و افکت های صوتی و بصری، بلوغ فرمالیستی خود را در تصویر کردن حال درون آدمی به آخر خط رسیده، به نمایش می گذارد و از این نظر «روشن» کامل ترین و شاید شخصی ترین فیلم کارنامۀ سینمایی حجازی باشد.
رضا عطاران نیز – که معمولا او را فقط در نقش های کمدی به جا می آوریم – در این فیلم به خوبی و ذره ذره از پرسونای معمول خود آشنایی زدایی می کند تا خود (و ما را نیز) برای سرانجام تراژیک فیلم آماده کند. او در «روشن» نشان می دهد که فقط بازیگر روزهای شادی نیست بلکه مرد روزهای غم نیز هست. عطاران در این فیلم موفق می شود ضمن حفظ آن «لم» بازیگری خاص خودش که از او بازیگری مولف ساخته، و در واقع با استفاده از همان مولفه های همیشگی، به بلوغی درخشان در ارائۀ کارکتری تلخ و تراژیک برسد و نشان دهد که در بازیگری نیز – چون در خود زندگی – زمانیکه درد و رنج از حد می گذرد می تواند کمیک شود.