سما بابایی | زری خوشکام، هم یک شخصیت است و هم یک استعاره؛ استعارهای از نسلی که زیبایی و نمایش را میشناخت، اما هنوز نمیدانست که این زیبایی قرار است به کجا منتهی شود. با وقوع انقلاب اسلامی، «زری خوشکام» برای سالها از صحنه سینمای ایران کنار گذاشته شد و سالها طول کشید تا او که حالا با نام واقعیاش، زهرا حاتمی شناخته میشد، بار دیگر به سینما بازگردد. این بازگشت آرام و تلویحی، نخست در فیلم «سیمای زنی در دوردست» به کارگردانی علی مصفا، صورت گرفت؛ حضوری افتخاری و کوتاه که نهتنها تلویحاً ممنوعالکاری چند دههای او را پایان بخشید، بلکه معنایی شخصی، خانوادگی و سینمایی نیز با خود داشت. زری خوشکام هرگز در پی بازسازی جایگاه پیشین خود برنیامد. حضور مجدد او در سینمای ایران، همچون رفتنش، خاموش و نجیب بود
.به گزارش فیلمنیوز،. برای علاقهمندان به تاریخ سینمای ایران، زری خوشکام همسر علی حاتمی و مادر لیلا نشانهای از دو دوره سینمایی کاملاً متفاوت است، از سینمای بدنهی قبل از انقلاب تا سینمای محتاط، نمادگرا و مستقل پس از آن. در این مطلب نگاهی به هفت نقشِ بهیادماندنی او داشتهایم.
آدمک | فریبا | خسرو هریتاش | 1350

فیلم «آدمک» نخستین ساختهی خسرو هریتاش و نخستین نقشِ زری خوشکام در سینمای ایران بود؛ فیلمی متفاوت با جریان رایج سینمای ایران در آن زمان. اثر، موضوع «بحران هویت» و «از خودبیگانگی» جوانان ایرانی، میان سنتهای بومی و فرهنگ وارداتی غرب را مطرح میکرد. هریتاش که پس از سالها اقامت در خارج به ایران بازگشته بود، با تأثیرپذیری از اندیشههای جلال آلاحمد، «غربزدگی» را دستمایهی کار قرار داد و تصویری از انسانی «پا در هوا» و گمشده میان دو جهان را ارائه کرد؛ انسانی که دیگر «آدم» نیست، بلکه تنها «آدمک»ی است. داستان فیلم دربارهی یک پزشک جوان از طبقه مرفه است که برای فاصله گرفتن از سبک زندگی خانوادهاش به کاشان میرود و در آنجا در معرض دیدگاهها، آیینها و سبک زندگی سنتی و در عین حال تضادهای فلسفی و فرهنگی شرق و غرب قرار میگیرد. زری خوشکام در آدمک در قالب زنی از طبقهی مرفه اما مردد، گیر کرده در بین سنت و مدرنیته، ظاهر میشود؛ زنی که مثل خود فیلم، بین زمین و آسمان معلق است.پیشینهی خوشکام در رقص و باله، بهخصوص در صحنههایی که حرکت و ایستادنش روی قاب یا پله یا در آستانهی اتاق معنا پیدا میکند، به نوعی زبان بصری فیلم یاری میرساند. این فیزیک تربیتشده به او اجازه میدهد بینیاز از کلام اضافی، شخصیتی را خلق کند که نه تنها تماشاگر که حتی کاراکتر مقابلش (پزشک جوان) را نیز در موقعیتی تعلیقآلود قرار دهد.
آن سوی رودخانه | فرانک | احمد شیرازی | 1350
زری خوشکام، با وجود اینکه در مجموع بازیهای نسبتاً محدودی در سینمای ایران داشت، توانست با بازی در فیلم «کلبهای آن سوی رودخانه» که دومین اثر مهم او محسوب میشود، جایگاهی «خاص» در تاریخ سینما پیدا کند. این فیلم، به واسطهی حضور جسورانه زری خوشکام در نقش اصلی زن به نقطه عطفی در روند تابوشکنیهای سینمای آن دوره تبدیل شد. در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی، جامعه ایران هنوز درگیر سنتهای سختگیرانهای بود که جایگاهی برای حضور آزادانه زنان در سینما و به خصوص ایفای نقشهای حساس و تابوشکن قائل نبود. در این شرایط، زری خوشکام به عنوان یکی از نخستین بازیگران زن ایرانی، جسارتِ بسیار از خود نشان داد. فرانک زنی است در تقابل با ارزشها و سنتهای جامعه پیرامونش؛ دختری که تحت فشار خانواده و جامعه قرار دارد و در جستوجوی آزادی و هویتی تازه است. جدا از ارزش هنری و بازیگری، حضور زری خوشکام در چنین فیلمی باعث ایجاد واکنشهای گسترده و بحثبرانگیز در میان جامعه و منتقدان شد. از یک طرف، عدهای او را به دلیل جسارت و شجاعت تحسین کردند و از طرف دیگر، برخی از منتقدان و نهادهای فرهنگی به خاطر بازنماییهای صریح و تابوشکنانه انتقاد کردند.
خواستگار| دختر وسواسالدوله | علی حاتمی | 1351

فیلم «خواستگار» نخستین فیلم بلند سینمایی علی حاتمی با بازی پرویز صیاد و زری خوشکام، داستانی طنز، تلخ و چندلایه دربارهی ناکامی عاشقانه مردی معلمپیشه و نجیب است که در سلسلهای از شکستهای عاطفی، آرمانهای خود را در برابر ساختارهای سنتی جامعه ایرانی میبازد. این فیلم با زبانی آهنگین، تصویرهایی نوستالژیک و طنزی در خدمت تلخی، به مرور زمان به یکی از آثار قابلتأمل در کارنامه حاتمی و سینمای ایران بدل شده است؛ هرچند در زمان اکرانش، شکست تجاری خورد. زری، دختر وسواسالدوله، در ظاهر دختری منفعل در جریان خواستگاریهای مکرر است، اما در واقع، روایتِ او، بازتابی از موقعیت زن سنتی ایرانی است که در میان میل شخصی، خواست دیگران و ساختارهای اجتماعی گرفتار است. او با چندین مرد ازدواج میکند، اما هیچکدام آن عشق حقیقی را رقم نمیزنند، مگر در لحظهای که دیگر دیر شده: بر بستر مرگ. این پایان، طنزی سیاه از سرنوشت عشاق نجیب در جامعهای است که برای صداقت جایی نگذاشته است.
طهران روزگار نو | امینه اقدس | علی حاتمی | 1377

پس از درگذشت زنده یاد علی حاتمی، محمد مهدی دادگو تهیهکننده سریال تصمیم گرفت تا از دل این اثر جاودان دو نسخه سینمایی تدوین کند. واروژ کریم مسیحی مامور انجام این کار شد. از ماحصل تلاش او دو نسخه سینمایی به نامهای «کمیته مجازات» و «طهران روزگار نو» تدوین شد. بخشهای مربوط به بازی زهرا حاتمی در نسخه طهران روزگار نو قرار داشت. او ایفاگر نقش امینه اقدس عروس خان مظفر را بازی میکند، که مفتش شش انگشتی مامور میشود تا با سرقت از جواهر فروشی غازاریان ، جواهر مورد نظر او را به دست بیاورد. این نقش در نسخه سریالی هم دچار ممیزی زیادی شده بود اما زهرا حاتمی در همان چند سکانس حضور گرمی دارد. کم دیالوگ میگوید اما آنچنان این نقش را در همان لحظات مدود درست بازی میکند که مخاطب کاملا درک میکند که چرا خان مظفر تا این اندازه تحت تاثیر اوست و به خاطرش به مفتش آن ماموریت را محول میکند.
سیمای زنی در دورست | خورشید | علی مصفا | 1382
زری خوشکام، پس از سالها غیبت در سینمای ایران، با حضور در فیلم «سیمای زنی در دوردست» به کارگردانی علی مصفا، حضوری بسیار تاثیرگذار داشت. حضور زری خوشکام در کنار بازیگرانی مثل لیلا حاتمی و همایون ارشادی و همچنین بازی افتخاری در فیلمی مستقل و هنری، نشاندهنده موقعیت خاص و محترم او در سینمای معاصر ایران است. این فیلم به نوعی فرصتی بود تا خوشکام پس از سالها غیبت، حضور خود را در سینمای امروز تثبیت کند؛ سینمایی که رویکردی متفاوت به سوژهها، روایتها و شخصیتها دارد و از بازیگری ظریفتر، درونیتر و معناییتر بهره میبرد. بازگشت زری خوشکام به این فیلم، بیش از هر چیز نشاندهنده تغییر رویکرد و بلوغ در سبک بازیگری اوست و با یک نقشآفرینی آرامتر و درونی، توانسته است پیچیدگیهای روانی و احساسی شخصیت خورشید را به شکلی ظریف اما ملموس به تصویر بکشد. او در این فیلم، نقش خورشید، خواننده افغان را ایفا میکند؛ نقشی که از نظر زمانی و حجم بازی بسیار محدود است، اما بار عاطفی و معنایی عظیمی را به دوش میکشد. خورشید در فیلم «سیمای زنی در دوردست» نمایانگر صدای خاموش و دردمند یک نسل، فرهنگی و تاریخی است که در پس روایت فیلم پنهان شده است.
در دنیای تو ساعت چند است؟ | حوا | صفی یزدانیان | 1393

فیلم صفی یزدانیان پر است از مؤلفههای نوستالژیک، تصویرهای رنگباخته از عشق، صدای گذشته و موسیقی آرامی که بر شهر بارانخورده رشت میبارد. زری خوشکام در فیلم تحسینشده «در دنیای تو ساعت چند است؟» شخصیتی چندبُعدی، گرم و دلنشین را ارائه میکند. زنیکه خاطرهی جنگ را زیسته، رنج دوری را درک کرده و در عین حال با نرمی و مهربانی، نقش خود را در دل قصه تثبیت میکند. نقشِ زنی پخته، آرام و مادرانه. یکی از ویژگیهای زهرا خوشکام در نقش حوای فیلم «در دنیای تو ساعت چند است»، به لحن ساده و صمیمانه او برمیگردد. چندان راحت و ساده عشق فرهاد را به چالش میکشد که مخاطبان در وهله اول به خنده میافتند و سپس کاملا درکش میکنند. مواجهه حوا و فرهاد در غیاب کاراکتر گلی، موقعیت جذابی را برای بازی این بازیگر شکل میداد.
شعلهور | مادر فرید | حمید نعمتالله | 1397

در فیلم «شعلهور»، زری خوشکام پس از سالها، نقشی کمحجم اما پرمفهوم را ایفا میکند؛ مادری خسته و رنجکشیده که حضوری نمادین و پرمعنا در زندگی پسرش (فرید) دارد. او همچون آینهای، تمام فروپاشی شخصیت فرید را بازتاب میدهد. در ظاهرِ خونسردِ او در این فیلم، انگار غمی بزرگ پنهان شده است و زری خوشکام بهخوبی احساس خستگی از سالها سرخوردگی را به تماشاگر منتقل میکند.انگار این زن با «پذیرشی تراژیک»، بار سنگین پسری نامتعادل و ناامید و شوهری که سبب شده تا از زندگیاش جز رنج، چیزی نبیند، را به دوش میکشد. این مدل مادر، برخلاف کلیشههای تلویزیونی، برای فرزندش دلسوزی اغراقشدهای ندارد و جز این هم نمیتواند باشد. او حالا فرزندی دارد که انگار از ریشه پوسیده و بخشی از تقصیرِ این دردِ بزرگ، بر شانههای او سنگینی میکند. حضور خوشکام، در این فیلم گویی تجربهی تمامِ دورانِ حرفهای بازیگریاش است و در همان نگاههای سرد و بیجانش، تمام اندوهی که یک مادر میتواند از دیدن فروپاشی پسرش داشته باشد، جریان دارد.