سمابابایی | داریوش مهرجویی در کنار فعالیتهای سینماییاش که منجر به ساختِ تعدادی از مهمترین آثارِ تاریخِ سینمای ایران شد، دستی بر تالیف و ترجمه نیز داشت. او در سالهای اخیر رمانهای بسیار نوشت و ترجمههای گوناگونی نیز انجام داد. او قرار است صبح فردا (چهارشنبه) در خانهی ابدیاش آرام بگیرد، اما آنچه مشخص است آنکه فضای هنر ایران تا مدتهای مدید از مرگِ دلخراشِ او و همسرِ جوانش ملتهب است. با هم نگاهی به آثار تالیفی او داریم. آثاری که دغدغههای مهرجویی در بسیاریشان نمایان است.
بهگزارش فیلمنیوز، «آیا با انبوهِ دشمنیها و خشونت و اختلافات در دنیای امروز، میتوان دور از مسائلِ سیاسی، کنارِ یکدیگر با عشق زندگی کرد؟» داریوش مهرجویی روزگاری این را در یکی از رمانهایش نوشت، بیخبر از آنکه روزگاری در کهنسالی خود با خشونتی باورنکردنی رخت از این جهان برمیبندد و برای همیشه سینمای ایران و مردمانِ هموطنش را در شوکِ غمی سترگ باقی میگذارد. اما فارغ از مرثیهسُراییهای مرسوم، درگذشتِ او فرصتی است برای شناسایی ابعادِ وجودی مردی که بزرگ زیست. «داریوش مهرجویی» را اگرچه بیشتر به عنوانِ فیلمساز میشناسیم، اما ذهنِ او پیوندی محکم با ادبیات داشت. در کنار اقتباسهای سینماییاش از آثار برترِ ادبی جهان و ایران (که در مطلبی مفصل به آن پرداختیم) در جوانی پایاننامهاش را پیرامون رمانهای داستایفسکی نوشت و علاوه بر آن چند کتاب تالیف کرد. در این نوشتار به بررسی آثار تالیفی او پرداختهایم؛ با این توضیح که این هنرمند بزرگ، ترجمهی «بعد زیبایی شناختی و زیباشناختی واقعیت» نوشتهی هربرت مارکوزه، «جهان هولوگرافیک» نوشتهی مایکل تالبوت، «یونگ، خدایان و انسان مدرن» نوشتهی آنتونیو مورنو، «آوازهخوان طاس» نوشتهی اوژن یونسکو، و نمایشنامههای «غرب واقعی» و «طفل مدفون» نوشتهی سام شپارد را نیز ترجمه کرده است.
بهخاطر یک فیلم بلند لعنتی | انتشارات قطره | انتشار اول : 1388
مهرجویی سال ۱۳۸۸ رمانِ «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» را منتشر کرد. رمانی که داستان آن کاملا به سینما مربوط بود و رگههایی عاشقانه هم داشت. نوع گفتوگوها، شخصیتپردازیها و لحن داستان قرابتِ چندانی با آثار سینمایی مهرجویی ندارد؛ اما میتوان دغدغههای همیشگی او را در این اثر نیز مشاهده کرد. رمان را شخصیت اصلی آن یعنی سلیم مستوفی (دانشجوی فیلمسازی) با زبانی روان، به شکل منِ راوی روایت میکند و یک حس شوم به نام حس حسادت را روایت میکند. حسی که سلیم آن را مایهی تمام بدبختیهای جامعه ما میداند و معتقد است که هیچ کس از این حس بیبهره نمانده است و شاید تمام اتفاقات رمان نیز، همه از همین حس ناشی میشود.
در خرابات مغان | نشر قطره| انتشار اول : 1391
رمانِ دومِ مهرجویی «در خراباتِ مغان» است با قصهای که ردِ پای پرسشهای فلسفیِ نویسنده هم در آن دیده میشود. قصه دربارهی پسری ایرانی و دختر ایتالیاییِ کاتولیک است که در دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا درس میخوانند و در عین تقابلِ اندیشه و دین، درگیرِ عشقی عمیق میشوند، اما اتفاقاتِ یازده سپتامبر همه چیز را دگرگون میکند. پرسشِ اصلیِ رمان این است که آیا با انبوهِ دشمنیها و خشونت و اختلافات در دنیای امروز، میتوان دور از مسائلِ سیاسی، کنارِ یکدیگر با عشق زندگی کرد؟ آنها به سیاست کاری ندارند، آیا سیاست با زندگی، عشق و ایمان این دو دلداده، کنار می آید؟ مهرجویی در دومین رمانش کوشیده است با گرهزدن اندیشه در بافت روایت داستانی خود به این موضوع بپردازد که با این همه دشمنی و خشونت و اختلاف مذهبی و مسلکی می توان در کنار هم با عشق زیست؟ آیا می توان بری از مسائل سیاسی به عشق، دین و عرفان پرداخت؟
آن رسید لعنتی | انتشارات بهنگار| انتشار اول : 1395
تجربهی سومِ رماننویسیِ داریوشِ مهرجویی «آن رسید لعنتی» است. قصهی کارگردانِ سینمایی که قرار است پولِ زیادی از پروژهاش بگیرد و همین امر قهرمانِ کتاب را واردِ فضای تازهای میکند که هیچ چیز مطابقِ میلاش پیش نمیرود. این کتاب سه راوی دارد: دانای کل، بهزاد جاوید و همسرش سیما. بهزاد جاوید راوی اصلی است و داستان مقطع خاصی از زندگیاش را برای ما تعریف می کند. در کلِ داستان دید سینمایی داریوش مهرجویی موج میزند و گاه با ظرافت خودنمایی میکند؛ برای مثال حضور کوتاه دانای کل و سیما، همسر بهزاد جاوید، در نقش راوی؛ گویی این دو ستارگانی هستند که به احترام کارگردان چند ثانیهای در فیلم ظاهر می شوند و تاثیر خود را میگذارند و میروند.
سفر به سرزمین فرشتگان | انتشارات بهنگار | انتشار اول : 1395
«سفر به سرزمین فرشتگان» قصهی زوجی است که در میانِ بحرانهای شخصی و مالی جایزهای هشتمیلیون دلاری برنده میشوند و باید برای دریافتش به لسانجلس بروند. این اثر پر از تصویر و صحنه است.داریوش مهرجویی گویی در این رمان صحنه های فیلمی را با قدرت کلامش به تصویر میکشد؛ تصاویری زنده که تا مدتها در ذهن خواننده باقی میمانند. نویسنده در این اثر شهرهای مختلف را به گونهای توصیف میکند که خواننده، شلوغی و سرو صدای جایی مثل برادوی را تجربه کند. این رمان هم سه راوی دارد، مرد و زن و قصهگو. آنها روایت رویاهای شیرین دو جوان تحصیل کرده و با استعداد را به صورتی دراماتیک به تصویر می کشند، تصویری از رویارویی رویاهای رنگارنگ با تیرگی واقعیتهای تلخ؛ گویی توان انسان برای غرق شدن در رویا و تحمل سختی حدی نمی شناسد.
برزخ ژوری | انتشارات بهنگار| انتشار اول : 1397
«برزخِ ژوری» آخرین نوشتهی داستانیِ اوست درباره زندگی و تأملات فلسفی و هنری، دغدغهها، تناقضات و دلمشغولیهای کارگردانِ فقید.در این کتاب، کارگردان مطرح ایرانی در مقام یکی از اعضای هیات ژوری یک جشنواره بین المللی باید به ایتالیا سفر کند. اما دکترش میگوید که تومور مغزی او در حال رشد است و باید هرچه زودتر عمل شود. این مسئله او را با پرسش و چالشی هستیشناسانه در آستانه این واقعه هنری روبه رو میکند. او این سفر را بیشتر به خاطر خانوادهاش قبول کرده و قرار است برایش بیشتر یک رویداد تفریحی باشد تا کاری؛ اما فکر مرگ لحظهای او را رها نمیکند حتی در کشمکشهای هنری و جدلهای داوری و تنگنظریها و تعصبات عقیدتی و ناسیونالیستی و جانبداریهای برخی از اعضای هیئت ژوری.
روشنفکران رذل و مفتش بزرگ| انتشارات هرمس | انتشار اول : 1393
مهرجویی «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» را هم در کارنامهی خود دارد. نوشتهای که در اصل پایاننامهی مهرجویی است که در اواخرِ دههی چهل نوشته شده است و شخصیتهای برجستهی رمانهای داستایفسکی را از بعدی فلسفی تحلیل میکند و در تکهای هم ترور و وحشت در نظامهایی مثلِ شوروی را نشان میدهد. او در آن زمان به شدت تحت تأثیر رمانهای داستایوفسکی و به خصوص برادران کارامازوف قرار داشته و به همین خاطر برای نوشتن پایان نامه خود نیز به سراغ مفاهیمی از درون دنیای فلسفی و داستانی این نویسنده بزرگ ادبیات روس رفته است. خودش دربارهی این کتاب نوشته: «دنیای افسون زده و پر تب وتاب فئودور داستایوفسکی، نویسنده بزرگ قرن نوزدهم روسیه، با آن داستانهای هیجان انگیز و شخصیتهای رنگارنگ پرشور، عاصی، فرهیخته، عاشق، شوریده، مذهبی، و با آن اندیشه والای بشردوستانه و خیرخواهانه سخت گریبان مرا گرفته بود و شیفته و گم گشته خودساخته بود. شاید برای رهایی از آن بند همینها و نیز افسونزدایی از آن شخصیتهای قوی و جنون زده بود که این نوشته به وجود آمد.»