بیستودو سال پس از ساخت فیلم سینمایی «گیلانه» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد، بهرام رادان بازیگر نقش پسر جانباز این فیلم، درباره نکات مهمی پیرامون آن صحبت به میان آورده است. رادان از حساسیتهایی گفته است که در دهه هشتاد برای ایفای سکانسهای احساسی این فیلم وجود داشته. او تعریف کرده که به نظرش صحنهای که گیلانه برای پسرش میرقصد بسیار ماندگار است اما پذیرش چنین روابطی در آن زمان مشکل بوده است. حتی برای صحنهای که گیلانه زیر بغل پسرش را میگیرد مشکلات زیادی پیش آمده چون معتقد بودهاند تماسی بین زن و مرد ایجاد شده است.
به گزارش فیلمنیوز، در برنامه «سینمای ایران برای وطن» که دوشنبه ۶ مرداد با حضور بهرام رادان و آنتونیا شرکا با اجرای حمیدرضا مدقق در موزه سینما برگزار شد، بعد از نمایش نسخه مرمت شده فیلم «گیلانه» ساخته رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب، بهرام رادان به جای خالی رخشان بنی اعتماد، فاطمه معتمدآریا، باران کوثری و ژاله صامتی اشاره کرد و بعد از آن از نکات مهم و خاطرهانگیزی درباره این فیلم گفت. بخشهای مهم صحبتهای رادان را مرور میکنیم.

از «ننه گیلانه» تا «گیلانه» | اپیزود ۳۰ دقیقهای «ننه گیلانه» بسیار موفق بود و گفتند که حیف است این سوژه به عنوان یک فیلم سینمایی بلند ساخته نشود. اینکه یک فیلم کوتاه ۳۰ دقیقهای در یک سالی ساخته شود و سال بعد یک اپیزود دیگر به آن اضافه شود مسلما با اینکه از ابتدا یک فیلم منسجم ساخته شود، متفاوت است. به نظرم اگر «گیلانه» یکی از فیلمهای آن سهگانه بود کمتر دیده میشد. ای کاش «گیلانه» از ابتدا به عنوان یک فیلم بلند ساخته می شد اما آن زمان توقع نداشتند این فیلم اینگونه مورد توجه واقع شود. برای بیشتر ما آن اپیزود ۳۰ دقیقهای «ننه گیلانه» حکم «گیلانه» اصلی را دارد. ما برای همین ۳۰ دقیقه پس از ۲۰ سال هنوز گفتگو میکنیم و من به این اتفاق بسیار افتخار میکنم.

اهمیت روایتگری | در فیلم «ننه گیلانه» مخاطب کاملا با پسری که از جنگ برگشته و آثار جنگ در زندگی او کاملا مشهود است، همراه میشود. جنگ تمام شده است اما برای «ننه گیلانه» و آن پسر هنوز ادامه دارد. چیزی که انسان را با بقیه مخلوقات خداوند متفاوت میکند، اصل قصهگویی است. ما میتوانیم روایتگر باشیم و روایت در قالب سینما یکی از ویژگیهای مهم ما انسانها است. فیلم «گیلانه» فارغ از تمام المانهایی که ممکن است باعث پرمخاطب شدن یک فیلم شود، به دلیل روایتگر بودن و قصهگویی نزد اکثر مردم محبوب شد و اکثر مردم این فیلم را تماشا کرده اند.

گریم متفاوت برای افزایش سن | تمام اردیبهشت سال ۸۲ من برای بازی در فیلم «گیلانه» تمرین کردم تا بتوانم این نقش را بگیرم زیرا تنها بازیگر پیشنهادی این پروژه نبودم و خانم بنی اعتماد بازیگران دیگری را هم مدنظر داشتند. این نقش نسبت به سن و سال من در سال ۸۲ حدود ۱۰ سال بزرگتر بود به همین دلیل ما مدتها تست گریم داشتیم. روز آخری که قرار بود به سمت شمال حرکت کنیم تست گریم آخر را انجام دادیم و خیال خانم بنی اعتماد راحت شد. دوستی به نام آقای دبیری خیلی به من کمک کردند زیرا با افراد زیادی که شرایط اسماعیل را داشتند در ارتباط بودند و الگوهایی را به من یاد دادند. من مدتها به آسایشگاه اعصاب و روان و بیمارستان ساسان میرفتم و چندبار به خانه کسانی رفتیم که در جنگ شیمیایی شده بودند. مجموعه این تجربیات باعث شد که برای ایفای نقش به الگوریتمی برسم.

حساسیتها به روابط مادر و پسر | برای من صحنهای که گیلانه برای پسرش میرقصد بسیار ماندگار است. پذیرش رابطه این مادر و پسر در آن زمان برای برخی مشکل بود اما امروزه ما به این حرفها میخندیم. برای صحنهای که گیلانه زیر بغل پسرش را میگیرد مشکلات زیادی پیش آمد زیرا میگفتند که تماسی بین زن و مرد ایجاد شده است. بازی خانم معتمدآریا خیلی به من کمک میکرد و حتی پیش از آغاز فیلمبرداری در دفتر کار خانم بنی اعتماد باهم تمرین میکردیم. به دلیل اسم فیلم و تسلط خانم معتمدآریا روی لهجه گیلکی اتفاقات خوبی رقم خورد. ما چندنفر را به عنوان مشاور لهجه در پروژه داشتیم و این اتفاق هم روی خروجی کار تاثیر زیادی داشت.
فیلم «گیلانه» اولین همکاری بهرام رادان با رخشان بنیاعتماد است، او بعد از این فیلم حضوری افتخاری در «خونبازی» دیگر ساخته بنیاعتماد داشت.