فیلم «عنکبوت» به عنوان اثری که تمرکزش را روی ماجرای سعید حنایی، قاتل رنجیرهای دهه هفتاد مشهد گذاشته، این روزها در اکران آنلاین، با استقبال خوبی مواجه شده است. ابراهیم ایرجزاد کارگردان فیلم «عنکبوت» ، به مسائل جالبی درباره چگونگی مواجههاش با سوژه قاتل سریالی و راههای جمعآوری اطلاعات و مشکلاتی که پیش رو داشته اشاره کرده است.
♦ از چه زمانی در جریان ماجرای سعید حنایی قرار گرفتید؟
من متولد شهر مشهد هستم و آن زمان که ماجرای قتلهای زنجیرهای در این شهر اتفاق میافتاد، نوزده سالم بود و دانشجوی رشته سینما در دانشگاه سوره بودم. در همین دوره خبر آمد قتلهایی در شهر درحال وقوع است و قاتل، زنان را هدف قرار داده. با بالا رفتن تعداد قتلها، وحشت زیادی کل شهر را فرا گرفت و در ادامه به واسطه روزنامه ها کل کشور از این ماجرا خبردار شدند.
♦ ماجرای قاتل عنکبوتی بیست سال پیش رخ داد و در آن دوره سروصدای زیادی به راه انداخت. چه شد بعد از گذشت این همه سال تصمیم گرفتید فیلمی در این باره بسازید؟
تاثیر این رخداد در ذهن من ماند تا اینکه سال بعد خبردار شدم که قاتل دستگیر شده. روزنامهای تهیه کردم ببینم قاتلی که یک سال تمام فضای رسانهای را به خودش اختصاص داده بود چه کسی است و چه فکر و اندیشهای دارد. وقتی با تصویر قاتل مواجه شدم اصلا برایم باورکردنی نبود که یک انسان معمولی یک بنای چهل ساله با شمایلی خونسرد، دست به چنین قتلهایی زده و وقتی که توسط پلیس دستگیر شده هیچ ابایی از اینکه سرش را بالا بگیرد و به کاری که انجام داده اقرار کند ندارد. حتی صحبت از لیست صدوپنجاه نفرهای زنانی میکرد که اگر دستگیر نمیشد آنها را هم به قتل میرساند. و خب از قربانیهایش به عنوان سوسک و موش و موجودات بیارزشی که برای جامعه ضرر دارند یاد میکرد و میگفت آنها را به سزای عملشان رسانده و جامعه را از وجودشان پاک کرده. تاثیر چنین صحبتهایی از زبان چنین فردی در ذهن من ماند تا اینکه سالها بعد با اتمام تحصیلات دانشگاهی در رشته سینما و بعد از ساخت هفت فیلم کوتاه و یک فیلم بلند تصمیم به ساخت این فیلم گرفتم.

♦ حساسیت موضوع قطعا شما را با مشکلات زیادی روبه رو کرد. درباره این مرحله بگویید.
حساسیت موضوع به واسطه نوع نگاه قاتل و نوع صحبتهایی که زمان دستگیری بیان میکند این پرونده را جزو پروندههای ممنوعه قرار داده بود. وقتی میخواستم برای فیلم پروانه ساخت بگیرم بسیاری از موانعی که جلوی پای من گذاشته شده بود در راستای پنهان کردن اصل سوژه بود. تمام هم و غم من این بود که از اصل سوژه مراقبت کنم. چون میخواستم این فیلم به شکلی ساخته شود که در همین دوره شرایط نمایش پیدا کند و مردم همه شهرهای ایران در همین زمان بتوانند این فیلم را ببینند. خیلی راحت میشد این فیلم را بدون پروانه و بهصورت زیرزمینی ساخت اما ساخت و نمایش فیلم به این شکل برایم ارزشی ندارد. دلم میخواست مخاطب حتما آن را روی پرده ببیند آن هم در همه ایران.
♦ در مستند «و عنکبوت آمد» زمانی که با مردم و کسبه کوچه و بازار درباره این قتلها صحبت میشد اکثر آنها معتقد بودند که سعید کار درستی انجام داده و قصدش اصلاح بوده. شاید از روی همین بازخوردها هم میشد فهمید که زمان ساخت فیلم با مشکلات زیادی روبهرو خواهید شد. واکنشها بعد از نمایش فیلم چه بود؟
در زمان اکران دو دسته واکنش دریافت کردهام. یک دسته به خاطر نگاه محافظه کارنه همچنان مخالفند که چنین سوژهای تبدیل به فیلم شود. این طرز فکر از اینجا ناشی میشود که نباید سراغ چنین سوژهای رفت و باید آشغالها را زیر فرش پنهان کرد و نمایش پلیدیها و تاریکیها چه دلیلی میتواند داشته باشد. دسته دوم که مخاطبان اصلی این فیلم هستند اظهار تشکر و لطف دارند نسبت به من که بالاخره به چنین موضوعی پرداختهام و آن را جلوی دوربین بردهام. مسئلهای که در سالیان اخیر هم به اشکال مختلف در جامعه اتفاق افتاده است و ظلم و جور فرهنگی اجتماعی هنوز نسبت به زنها وجود دارد. خیلیها هم از این بابت هم متعجب هستند که چطور توانستهام روی چنین سوژهای کار کنم. و فکر می کنند همه چیز یک شبه اتفاق افتاده در صورتیکه از سال 96 تا الان که 1400 هستیم من به صورت مدام چهار سال است که درگیر این فیلم هستم.

♦ ممیزی ها به چه شکل بود ؟
اصولا وقتی پروندههای قاتلهای شاخص را در دنیا واکاوی میکنید یک ردپای پررنگی از مادر درون اکثرشان وجود دارد. این را در ادبیات و سینما و سریالهای شاخصی که از روی این پروندهها ساخته شدهاند هم میبینید. مثلا در فیلم روانی هیچکاک هم ارتباطی میان قاتل و مادرش میبینیم . اینجا هم مادر قاتل که براساس همان شخصیت مادر واقعی سعید حنایی ساخته شده، مشخصا حضور تاثیرگذاری در این قتلها داشت. اوست که به پسر و نوهاش گراهایی میدهد. بهرحال وقتی از پسر سعید حرف میزنیم از نوجوانی حرف میزنیم که هنوز به سن بلوغ نرسیده و در سن شکلگیری جسمی و فکری قرار دارد و میبینیم که تحت تاثیر مادربزرگش که به نوعی نماینده نگاه خشک و خرافه پرستی است که در طیفی از جامعه وجود دارد. همانطور که پدرش تحت تاثیر مادرش قرار دارد. منبع و ماخذ رفتارهای سعید را به شکل نمادین، مادرش قرار دادیم. دیالوگ افتخار میکنم هم از همان ممیزیهایی بود که در فیلم اتفاق افتاد. ما آن پلان را گرفته بودیم اما بعدها از ما خواستند که تغییر دهیم.