نیما جاویدی، کارگردان «سرخپوست» با بیان اینکه تجربه تماشای این فیلم بر پرده سینما متفاوت تر از صفحه تلویزیون و مانیتور است، در گفتگو با ایسنا اظهار کرد: فیلم «سرخپوست» برای همه سنین است و فیلمی مناسب برای خانوادههاست. من درحین نگارش و موقع اجرا تمام تلاشم را کردم که این فیلم، همه نوع طیف از مخاطب را درگیر کند. قطعا تماشای «سرخپوست» بر پرده سینما با مانیتور و تلویزیون خیلی متفاوت است و به خاطر همین فرصت خوبی است برای کسانی که امکان مالی و زمانی دارند، این فیلم را روی پرده ببینند چرا که تماشای آن در سینما فرق میکند.
او در ادامه به بازی بسیار متفاوت نوید محمد زاده در این فیلم اشاره کرد و گفت: با نوید برای این نقش جلسات تمرین زیادی داشتیم، باشگاه رفت و وزنش را اضافه کرد. او روی صدایش کار کرد تا کمی بمتر شود و به نقش نعمت جاهد نزدیک شود. نوید با وجود شرایط سخت فیلمبرداری به شدت خستگیناپذیر بود و تا آخرین لحظه همراه ما بود. خوشبختانه نتیجه هم قابل قبول بود.
جاویدی همچنین درباره اظهار نظرهای غیر رسمی که درباره پرهزینه بودن این فیلم مطرح می شود، اذعان داشت: سال گذشته در سینمای ایران چهار، پنج فیلم پُرداکشن ساخته شد که به نظرم در مجموع این فیلمهای پُرداکشن، «سرخپوست» جزو کم هزینهها بوده است.
او درباره تمجیدهای مسعود فراستی از این فیلم که موجب غافلگیری خیلی ها و حتی عوامل این فیلم شد، گفت: آقای فراستی منتقد چالشی و در عین حال خیلی سختگیری هستند. خود ما هم از این اتفاق غافلگیر شدیم. اما وقتی بخواهیم آن را تحلیل کنیم، میبینیم که خیلی هم غیرقابل پیش بینی نبوده، ایشان بارها از سلیقه خودش گفته، برای مثال از دوربین روی دست خوشش نمیآید یا از نقدهایشان معلوم است که از شلختگی در فیلم بیزار است. پس در تحلیل تمجید ایشان متوجه میشویم که از فیلمی که به سلیقهشان نزدیک بوده، تمجید کردهاند. «سرخپوست» یک نظمی در اجرا دارد و روایتی کلاسیک دارد که آن را دوست دارد.
جاویدی در ادامه راجع به مبحث پول های کثیف که این روزها در سینمای ایران فضای نا امن اقتصادی را به وجود آورده، می گوید: من قبلاً در این رابطه گفتهام، برای مثال شما وقتی میخواهید خانه ده میلیاردی خودتان را بفروشید در درجه اول برایتان مهم است آن را به بالاترین قیمت بفروشید و به تمیز و کثیف بودن پول خریدار کاری ندارید. از طرفی کسی هم با شما کاری ندارد ولی در سینما حتی اگر یک فیلم ٢ میلیاردی هم بسازید کلی آدم وارد میشوند که در مورد سلامت پول اظهار نظر میکنند. یا اصلاً کاری که بانکها با سپردهی سرمایه گذاران میکنند یا بورس و خیلی چیزهای دیگر مگر سلامت منبع پول چک میشود و اصلاً شدنی ست؟ در مملکت ارگانها و سازمانهایی وجود دارند که بررسی کنند پول وارد شده در این صنعت تمیز است یا کثیف. اصلاً این یک کار تخصصی است. اگر یک فیلمساز یا تهیه کننده به وضوح بدانند یک پولی به قول شما کثیف است بعید میدانم سمت آن بروند ولی اینکه عدهای با خیال راحت مدام با سم پاشی و ایجاد شبهه امنیت روانی این حوزه را به هم میزنند هم قابل توجه و بررسی است! پول کثیف هم یک تعریف دارد و موضوع پیچیدهای است که یک سری حقوقدان باید درباره آن توضیح دهند و در حوزه تخصصی یک سینماگر نیست. از طرف دیگر فیلمساز چگونه فیلم بسازد؟ فیلمسازی خیلی گران است و روز به روز گرانتر میشود. معتقدم این فضاسازیها امنیت روانی را در این فضا به هم میزند. خیلی از سرمایهگذارها به خاطر این فضاسازیها از ترس تهمت و افتراهایی که متاسفانه یک سری به راحتی میزنند عقب می کشند و میروند در حوزههای دیگر سرمایه گذاری میکنند. میروند سراغ برج سازی و البته حق هم دارند چون متاسفانه به راحتی مورد افترا قرار میگیرند.
جاویدی در پایان تصریح کرد: من هیچوقت مشاوره فیلمنامه نداشتم. من یک فیلمی درباره ۵۰ سال پیش نوشتم، دورانی که خودم در آن زمان حضور نداشتم یا درباره شهربانی، قطعاً منبع تحقیقاتی داشتم. تیمسار کورنگی را برای کار پیدا کردم که حدوداً ۹۲ ساله هستند و انشاءالله همیشه سلامت باشند. ایشان در دهه ۴۰ رییس زندان قصر بودند و سه چهار سال پیش با خبرگزاری مصاحبه کرده بودند، از طریق آن خبرنگار ایشان را پیدا کردم.
ایشان سخنور بسیار خوبی هستند و سنشان در ان مقطع زمانی تقریباً همسن نعمت جاهد در «سرخپوست» بوده است. من ساعتهای زیادی با ایشان درباره آن زمان صحبت میکردم. در نوشتن مطلبی در گذشته که خودتان در ان حضور نداشتید با یک موضوع خاص، اولین چیزی که باید رعایت کنید این است که شناخت و تسلط کامل بر آن موضوع و زمان است. این شناخت و تسلط کافی را در درجه اول با مصاحبه با سرهنگ کورنگی کسب کردم. ایشان با تمام وجود درباره آن زمان و ویژگیهایش برای من توضیح داد. من از دل این مطالب به چیزهای تازهای در فیلمنامه میرسیدم. اگر بتوانیم اسم او بگذاریم مشاور انتظامی، کاملاً درست است.
برای مثال در بخشی از خاطرات خود تعریف کرد زمانی که رییس زندان آبادان بوده، شورشی در آن زندان برپا شده و ما گازهای اشکآور آوردیم. من متعجب پرسیدم در دهه ۴۰ گاز اشکآور بوده و ایده صحنهای که گاز اشکآور دارد از اینجا امد. ایشان قلب رئوفی دارند، کسی که حقوق خوانده و شعر میگوید اما در عین حال دیسپلین یک رییس زندان را داشته است و همین موضوع به خلق شخصیت “نعمت جاهد” کمک کرد.