تمام چیزهایی که در زالاوا میبینید نشان از مسیر جدیدی در سینمای ایران دارد، فیلمی در ژانر وحشت در سینمایی که همیشه از ژانرهای تثبیت شده سینمایی گریزان بوده، فرصتی مغنتم و مبارک برای سینمای ایران است. اما شاید مهمترین جنبه شجاعانه این فیلم در انتخاب بازیگرانش باشد.
«نوید پورفرج» را همه با «مغزهای کوچک زنگ زده» به یاد داریم، اما حالا در «زالاوا» برگ جدیدی از هنر بازیگریاش را نمایش داده. او حالا استواری ساکت و درونگرا است که نقطه مقابل نقش امیر در با «مغزهای کوچک زنگ زده» است. اینجا شخصیت استوار، نمادی از منطق و عقل در دنیایی پرشده از خرافات است. مردی پایبند به اصول و دسیپلین نظامی که تمام همدلی تماشاگر را با خود همراه میکند. انتخاب پورفرج انتخاب پرریسکی بوده که کاملا جواب داده، بازیگری که با آن چشمان نافذاش میتواند به قلب مخاطب نفوذ کند و عریان احساساتش را نمایش دهد. آن هم در اثری که همه چیزش احساسات است مخصوصا احساس ترس و وحشت و شکی که در مورد واقعیت وجود جن حتی در لحظاتی به سراغ استوار میآید.
اما بازی پورفرج زمانی بیشتر به چشم میآید که از جایگاه بالای نظامیاش پایین میآید و با شخصیتی روبرو میشود که کلید قلب او را در دست دارد: دکتر سپاه بهداشت روستای جن زده با بازی «هدی زین العابدین». شیمی میان خانم دکتر و استوار قلب احساسی فیلم را تشکیل داده و بازی زینالعابدین مخصوصا در صحنههای داخل بهداشت، زالاوا را از قامت یک فیلم ترسناک خارج کرده و به اثری عاشقانه نزدیک میکند.
در سینمایی که همیشه عادت به انتخاب بازیگران کلیشهای دارد و هر فیلمی شبیه فیلم موفق سال پیش است، زالاوا و بازیگرانش سعی در ایجاد مسیر جدیدی کردهاند. ریسکی هنرمندانه، که موفقیتش میتواند سینمای محافظهکار ایران را بیشتر به سمت فرصت دادن به استعدادهای جوان ببرد.