فرنوش ارس خانی: حضورش در یکی دو تجربه اول شاید آنقدر تاثیر گذار نبود که مخاطب متمرکز بر شیوه متفاوت بازیگری او با دیگر هم نسلانش بشود. به تدریج در سینما شناخته شد و نه به خاطر چهره، بلکه بواسطه توانایی و مهارتش به جایگاهی مناسب در بازیگری رسید. بازیگری گزیده کار و آگاه که همواره سعی کرده انتخابهای درستی داشته باشد و پشت نقش هایش بایستد. شاید جمله بهرام توکلی در توصیف او، تناسب زیادی با موقعیتش در بازیگری دارد: «یک بازیگر استثنایی که بر خلاف ظاهر سادهاش، ذهنی بسیار پیچیده دارد.»
«طلا»
شخصیتها و موقعیتهای «طلا» شباهتی عمیق با واقعیت روزگار ما و نقصانهایمان دارند. کاراکتر زن همانند «دربند» و «نفس عمیق» جایگاهش پررنگ تر است. «دریا» با بازی نگار جواهریان شاید تازه ترین تصویر از موقعیت حال یک جوان دهه شصتی است. برای دریا، رفاقت و عشق با خطر کردن به پایان میرسد. این فیلم نشان میدهد جواهریان با لحن آرام و چهرهای مهربان همچنان گزینه مناسبی برای ایفای نقش زنان درونگرا با احساسات پیچیده است.
«حوض نقاشی»
مریم در «حوض نقاشی» شاید یکی از سخت ترین نقشهای سینمایی جواهریان در کارنامهاش است. چالش اصلی بازیگر زمانی آغاز میشود که جدا از حفظ روحیات نقش باید حواسش به جزئیات رفتارهای بیرونی و کنشهای او باشد تا حرکاتش غلو شده جلوه ندهد. نگار جواهریان با وجود آنکه هنوز خودش مادر شدن را تجربه نکرده بود، در اینجا نیز تجربه دشوارتر و موفقیت آمیزی را از بازی در نقش مادر پشت سر گذاشت. او در «حوض نقاشی» کارکتر مادری معلول را بازی کرده که با وجود مشکلات فیزیکی اما همچنان رسالت خود را در خانواده حفظ میکند.
«اینجا بدون من»
این فیلم روایتی فلسفی و روانشناختی از دوران خاصی از زندگی یک خانواده طبقه فرودست است. یلدا دختری مظلوم، معتزل و کناره گیر از جامعه که دچار نقص جسمی است. دختری با دلخوشیهای کوچک که تا پیش از ورود رضا، انگار سالهاست چمدان خیال هایش دست نخورده باقی مانده. در یک آن احساس میکند حضور او میتواند مرهم زخم ها و حفره های زندگیاش باشد. قطعا درک و اجرای جزئیات و احساسات پیچیده چنین نقشی سخت تر از جزئیات بیرونی و حرکات است که جواهریان با هوشمندی و دقت به این مرحله دست یافته. نگاه های پرحسرت و سکوت او در این فیلم، تاثیر گذار و تکان دهنده است.
«یه حبه قند»
بعد از «طلا و مس» تقریبا پیشنهادهای زیادی مشابه نقش زهرا سادات به او می شد، اما در آن مقطع خصوصا پس از درخشش در این فیلم، تفاوت در درجه اول قرار داشت. او اینجا در دو موقعیت متفاوت قرار میگیرد: بازی با لهجه و حفظ تعادل روحی نقش در برابر موقعیتهای تلخ و شیرین. قصه و شخصیتها و تصاویر فیلم در هر لحظه یادآور خاطرات گذشته است اما در اوج قصه، شخصیتی سمپاتیک به نام پسند_ دختری درونگرا و صبور_ قرار دارد که میان مخاطب و قصه صمیمت زیادی ایجاد کرده است.
«طلا و مس»
یک عاشقانه ایرانی که هم در کارنامه نگار جواهریان اتفاق مهمی است و هم بهروز شعیبی. جواهریان مدت ها با بیماران ام اس در ارتباط بوده تا بیشتر در جریان چالشها و مواجه آنها با بیماری قرار گیرد. زهرا سادات نمادی کامل از یک زن ایرانی دلسوز و نگران با تمام ظرافتها و حساسیتهای ریز درشتش است. زنی از خودگذشته که حاضر است برای عشق (همسر و فرزندانش) ایثار کند و با آگاهی از وضعیت جسمانی خود به همسرش پیشنهاد میدهد زن دوم اختیار کند. جواهریان اولین بار بود در این فیلم نقش یک مادر را بازی میکرد و برای این فیلم سیمرغ نقش اول زن را از جشنواره بیست و هشتم دریافت کرد.