بالاخره یک روز در فضای غم زده عصر جمعه فیلم «قصر شیرین» را دیدم، وقتی فیلم شروع شد و در دقایق اولیه پای دو کودک به میان آمد، که مادرشان در بیمارستان است و پدر، از نگهداری آنها سر باز میزند. همان بغض آشنای خودم که حساسیت بیش از حد به کودکان است، گلویم را گرفت و با خودم گفتم آیا کار درستی کردم امروز جمعه عصر که خود به خود غمگین و سنگین است، به دیدن این فیلم آمدهام؟
اما پس از چند دقیقه در کمال ناباوری با دو کودک قوی رو به رو شدم. قدرت و شخصیت این دو کودک به نظرم فیلم را تحت تاثیر قرار داد و دیگر منِ تماشاگر، دلم برای این خردسالان نمیسوخت و آنچه که بود حقارت بزرگان بود. در تمام ماههای اخیر که نام «قصرشیرین» را میشنیدم، شیرینِ خسرو و شیرینِ فرهاد در ذهنم بود؛ به خصوص که با «قصر» همراه بود. حالا در تمام طول فیلم نام شیرین را میشنوی و بدون اینکه او را ببینی. همین احساس اسطوره وار را در شیرینِ فیلم با تمام جلال و شکوه و از اعماق وجودت احساس میکنی.
این فیلم قدرت «زن» را تمام قد به رخ میکشد. دو کودک با نظم کامل و اتکا به نفس خیره کننده و سرشار از محبت در دامن زنی به معنای کامل، زن و مادر و به اقتضای جبر روزگار و جامعه بدون پدر پرورش مییابند. پس قهرمان فیلم، شیرین است.
حتی داستان فیلم را این دو کودک آنطور که میخواهند پیش میبرند. و در نهایت میبینی بدون این که نمایش اغراقآمیزی ارائه شده باشد و پس از اتفاقاتی که بههیچ وجه سعی نشده تماشاگر را به دلهره و دلشوره بیاندازد، پدر را به سوی مهر و عطوفت هدایت میکنند.
کارگردانی هوشمندانه آقای رضا میرکریمی را فیلمبرداری و طراحی صحنه درست همراهی میکنند.
انتخاب بازیگران با درایت انجام شده، به خصوص همسر دوم «جلال».و اما به اینها اضافه کنم بازی بسیار زیبا و به دور از اغراق حامد بهداد که دیگر بار به یادمان میآورد «حامد بهداد» فوق العاده است.»
احترام برومند
پاییز ۱۳۹۸