بهنام شریفی: چطورمیتوان بر فرهنگ جهان تأثیر گذاشت؟ با نقب زدن به درون خود. هر چه این نقبزدن عمیقتر و وسعت فکری فرد وسیعتر باشد، گستره جغرافیای ذهنی و عینی یک اثر هنری بزرگتر خواهد شد.
اصغر فرهادی با نقب زدن به درون خود و گزارش دادن ترکها و بازنمود شکافهای درونی انسانها، با سینما اندیشید و از سینما فراتر رفت. فرهادی پس از کسب اسکار و موفقیتهای فراوان در دههی هشتاد ، دهه ۹۰ را با فیلمسازی در بیرون از ایران تجربه کرد. «گذشته» در امتداد فیلمهای پیشین کارگردان بزرگ سینمای ایران، درباره اخلاق، گسستهای عاطفی و مغاک میان درون و بیرون انسان بود. استفاده از لوکیشین ( خانهی در حال تعمیر) و همکناری با قطار هوش بالایی میطلبید. فیلم توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن و جایزهی کلیسای جهانی کن را دریافت کند. فرهادی نشان داد تفکرش مرز نمیشناسد و میتواند نگاه خود را در هر جغرافیایی جاری کند.
کارگردان بینالمللی سینمای ایران در بازگشت به ایران یک اثر بزرگ دیگر ساخت: «فروشنده». بودن در یک لوکیشن واحد و استفاده از جغرافیای خاکستری و بیرون ریختن منویات و وجوه تیره انسانی میان یک زوج ، تجاوزو عامل بیرونی را به زلزلهیی درونی پیوند میزد. ساختمان در حال ویرانی نشانی از جامعهیی دچار فروپاشی اخلاقی داشت. مثل همه آثار فرهادی فیلم نگاهی ریزبینانه به محیط داشت. اتاق زن و نقاشیهای روی دیوار مثل سایهای بر جهان زوج افتاده بودند. فروشنده با ساختار روایی و استفاده از روح لوکیشن و ارجاع به مرگ فروشندهی آرتور میلر به اثری چند وجهی بدل شد.
حاصل این فیلم درخشان دومین اسکار، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای شهاب حسینی بود. فرهادی بر بام دنیا ایستاد.
«همه میدانند» در قالب یک اثر معمایی این بار در اسپانیا تفکر فرهادی را امتداد بخشید. کار کردن با خاویر باردم و پنهلوپه کروز و نزدیک شدن به فرهنگ بومی اسپانیا حاصل همان نقب زدن، جستجوگری و تحقیق کارگردانش بود. پایان استعاری فیلم و متافورهایی که به رئالیستیترین شکل ممکن در بافتار اثر نشسته بودند، بار دیگر چیرهدستی فرهادی را به دنیا اثبات کرد.
اصغر فرهادی در مقام یک استاد ِ بزرگ، سینمای ایران و جهان در یک دهه و نیم اخیر را تحت تآثیر بینش عمیقش به هستی قرار داده است. هنرمندی که مثل همهی هنرمندهای بزرگ راوی و پاسدار ارزشهای والای انسانی است.
.