جواد خیابانی میگوید اگر مخاطب متوجه حرفهایش نمیشود برود آثار ژان پل ساتر را بخواند
به گزارش فیلمنیوز، جواد خیابانی در گفت وگویی که با مهر انجام داده، حرفهای جالب و عجیبی زده او گفته که اگر فکر میکنید حرفهایم فلسفی است بروید آثار ژان پل ساتر را بخوانید تا متوجه آنها بشوید. گزیدهای از حرفهای این گزارشگر با سابقه را در ادامه بخوانید.
♦ من همیشه میگویم کسی که هزار تا فیلم دیده باشد میتواند درباره یک کارگردان سینما نظر دهد. درباره اجرا هم کسی که خودش یک بار میکروفن را درست و حسابی دستش گرفته باشد. با میکروفن کار کرده باشد و خوب جملات و کلمات را ادا کرده باشد میتواند در این باره نظر دهد یا به جملات و کلمات من ایراد بگیرد. باید نوعی قدرت کلام و قدرت بیان حسی داشته باشد. من احترام میگذارم به همه رسانهها اما رسانهها چرا به ما احترام نمیگذارند. نباید از قبل از ما شناخت داشته باشند؟
♦ اتفاقاً اینکه دیده میشوی خوب است، مورد نقد قرار میگیری، از تو بازخواست میکنند و حتی از تو میخواهند توضیح دهی. این برای من موفقیت است و من همیشه این را هم گفتهام که نه از تعاریف غره میشوم و نه از انتقادات برافروخته، من کار خودم را انجام میدهم. مثلاً فردی به من میگوید فلان جمله را گفتی و ایرادی میگیرند که اصلاً جمله را هم درست گوش نکردهاند.
♦ من به صراحت میگویم خیلی از حرفهایی که من زدم، من نزدم! ساختهاند! خیلی از این حرفها را من نگفتهام. این را تکرار میکنم که اسمش را مهربانی مردم میگذارم. آنها دوست دارند با من شوخی کنند و من هم اهلش هستم بسمالله.
♦ اینگونه نیست که من بخواهم عمداً حرفی بزنم که با آن شوخی شود. ببینید مثلاً من جملهای دارم که میگویم از خودتان راضی باشید، اما از خودراضی نباشید. خب کجای این جمله بد است؟ بستگی دارد یک جمله را چگونه بخوانید، ویرگولها را کجا بگذارید؟ من استادی داشتم همیشه میگفت وقتی حرف میزنید دو میلیون ویرگول در جیبتان داشته باشید. سه میلیون زیر و زبر داشته باشید که بدانید کلامی که به کار میبرید کجایش نقطه دارد یا سکوت دارد. آن جملهای که گفته میشود شنیدنش هم خیلی اهمیت دارد.
♦ این جملات را برای وایرال شدن نمیگویم. به عقیده من هرکسی، هر آدمی حتی خود شما، یک تکیه کلامی در زندگی دارید اینها هم تکیه کلامهای من است. گاهی با کلمات، جملات نثرگونه میسازم. در ذهنم میآید.
♦ من چیزی حدود هفت هزار مسابقه فوتبال یا برنامه تلویزیونی و استیج گزارش کردهام! هر یک از اینها اگر یک ساعت باشد یعنی هفت هزار ساعت من حرف زدهام. هفت هزار ساعت را به شبانه روز تقسیم کنید فکر میکنم حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ روز میشود. من ۵۰۰ روز حرف زدهام! یعنی از الان تا یک سال و ۲۰۰ روز بعد حرف بزنم. آن وقت در این ۵۰۰ روز ۵۰ تا هم اشتباه دارم! ببخشید به خاطر اشتباه بیایید مرا اعدام کنید! این را خاموش کنید (به گوشی تلفن همراهم که با آن مصاحبه را ضبط میکنم اشاره میکند) و بعد شروع کنید ۱۰ دقیقه حرف بزنید، اگر در این ده دقیقه ۱۰ تا غلط نداشتید من میگویم کاپ جام جهانی را مسی بیاورد بدهد به شما!
♦ خیلی از حرفهایی که میگویند من زدم و جوک شده است من نگفتهام. از خودشان درمیآورند. مثلاً همین امروز یک خبر دیدم که اینطور منتشر شده بود که «خیابانی گفته آرژانتین سه بر یک فرانسه را میبرد ولی فرانسه قهرمان میشود.» پیدا کنید من این حرف را کجا بیان کردهام؟ دروغ محض است. مثلاً من جملهای داشتهام که گفتهام «تیم کرواسی هم پیر دارد و هم جوان. پیرها با تجربهاند جوانها بی تجربهاند پس کرواسی هم تجربه دارد هم بیتجربه است» این بخش که «هم تجربه دارد هم بیتجربه است» وایرال میشود و به آن جملات قبلی فکر نمیکنند.
♦ از این ناراحتم که دیگر نمیبینم مردمم بخندند. دوست دارم مردم من همان باشند که ۸ آذر ۷۶ بودند. همان مردمی باشند که در ۳۱ خرداد ۷۷ بودند و یا وقتی آمریکا را بردیم ریختند بیرون. وقتی استرالیا را بردیم خندیدند. همان مردمی باشند که وقتی خرمشهر فتح شد همه به خیابانها ریختند. از غم مردم من هم غمگینم.