در سریال «مرداب» به کارگردانی برزو نیکنژاد، بخش مهمی از درام در ارتباط با یک خواهر و برادر پیش میرود؛ خواهر و برادری شمالی که به نحوی زندگیشان با دارودسته شکیب گره میخورد و دستخوش ماجراهای بسیاری میشوند. به بهانه بازی درخشان پانتهآ پناهیها و شهرام حقیقتدوست در نقش آفاق و ایرج سریال «مرداب»، پروندهای را به مهمترین روابط خواهر و برادری در فیلمها و سریالهای مختلف اختصاص دادهایم.
به گزارش فیلمنیوز، طبیعتا در بسیاری از آثار مختلف شاهد همراهی شخصیتها با خواهر یا برادرشان هستیم اما در این پرونده صرفا دست روی خواهر و برادرهایی گذاشتهایم که کنار هم بخش مهمی از درام را شکل میدهند و رابطهشان در فیلم یا سریال مورد نظر بسیار اثرگذار است.
پری و داداشی | نیکی کریمی و علی مصفا | پری | 1373
«پری» به کارگردانی داریوش مهرجویی، با اقتباس از روی داستان «فرانی و زویی» ساخته شده و پری و برادرانش اسد، صفا و داداشی تا حدودی برگرفته از اعضای خانواده گلس در داستان دی.جی. سلینجر هستند. پری در دوران دانشجویی، با خواندن کتابی که متعلق به برادرش اسد است درگیریهای ذهنی پیدا میکند و به عرفان و سلوک رو میآورد. از میان برادرها، اسد که خودسوزی کرده و صفا هم گوشهنشین شده و در این بین فقط داداشی است که تلاش میکند پری را از این شرایطی که در آن گیر افتاده نجات دهد. او مدام سعی میکند به پری بفهماند که عشق به خداوند و زندگی عادی در تضاد باهم نیست و باید به میان مردم برگردد و خدا را در زندگی روزمره بیابد. درواقع داداشی چون خودش هم تحتتاثیر برادرانش همین راه را رفته و حالا به معنای دقیقتری برای زندگی دست پیدا کرده، تنها همصحبت پری است که میتواند او را به شیوه خودش به سمت زندگی بیاورد.
ناصر و منیر | محمدرضا فروتن و کمند امیرسلیمانی | قرمز | 1377
تمرکز اصلی فیلم «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی، روی شخصیت ناصر با بازی محمدرضا فروتن است؛ مردی که نسبت به رفتارهای همسرش دچار شک شده و تعصب بیمورد او زندگیشان را تبدیل به جهنم کرده است. در این بین خواهرش منیر تنها کسی است که او را درک میکند و با آزار رساندن او به همسرش موافق است. آنها در خانواده زندگی بسیار سختی را داشتهاند و مدام از سوی پدرشان آزار و اذیت میشدهاند به همین دلیل هم هردو دارای ریشههای پرخاشگری هستند. یکی از درخشانترین سکانسهای فیلم جایی است که هستی برای پس گرفتن فرزندش به خانه این خواهر و برادر میرود و اسیر نقشه آنها میشود. منیر آتش دعوای میان آنها را داغتر میکند و مدام از ناصر میخواهد بیشتر به او ضربه بزند. نهایتا خودش به دست برادرش کشته میشود.
فریبا و خسرو | افسانه بایگان و حامد بهداد | کافه ستاره | 1384
در یکی از اپیزودهای «کافه ستاره» به کارگردانی سامان مقدم که با تمرکز روی زندگی فریبا پیش میرود، بازی افسانه بایگان و حامد بهداد به عنوان خواهر و برادر موقعیت مهمی را رقم میزند. ماجرا از این قرار است که فریبا با بازی افسانه بایگان به تنهایی کافهای را اداره میکند و از آن طریق زندگیاش را میگذراند. تا اینکه یک روز شوهر سابقش فریدون سراغش میآید و از او میخواهد که کافه را به او پس بدهد. فریبا با فریدون دعوا میکند و او را از آنجا بیرون میکند. خسرو، برادر فریبا وقتی متوجه این قضیه میشود، سراغ فریدون میرود و با او درگیر میشود. خسرو قصد کشتن فریدون را ندارد اما وسط کتککاری سر فریدون به زمین میخورد و همانجا میمیرد. خسرو فرار میکند و فریبا که از دار دنیا همین یک برادر را داشته، حالا تنهاتر میشود.
سمیره و رضا | باران کوثری و پوریا پورسرخ | روز سوم | 1385
در فیلم «روز سوم» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، بخش مهمی از داستان پیرامون زندگی یک خواهر و برادر شکل میگیرد. «روز سوم» درباره آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است. درحالیکه مردم درحال مقاومت هستند دختری به نام سمیره پاهایش شکسته و نمیتواند فرار کند. برادرش رضا تصمیم میگیرد موقتا سمیره را در گودالی داخل حیاط مخفی کند تا شب بیاید و نجاتش دهد. در این بین خواستگار قبلی سمیره که به جمع نیروی نظامی عراق پیوسته به عنوان یک فرمانده عراقی به این منطقه میآید و خانه رضا و سمیره را اشغال میکند. برادرش برمیگردد تا او را نجات دهد اما با محاصره خانه روبهرو میشود و هرکاری میکند نمیتواند به سمت او برود و موفقیتی به دست نمیآورد. رضا نهایتا شهید میشود و فقط سمیره از ماجرا جان سالم به در میبرد. بازی باران کوثری و پوریا پورسرخ بسیار مورد توجه قرار گرفت و کوثری برای بازی در این فیلم و «خونبازی» به طور مشترک سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت.
احسان و یلدا | صابر ابر و نگار جواهریان | اینجا بدون من | 1389
فیلم «اینجا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی، براساس نمایشنامه باغوحش شیشهای تنسی ویلیامز ساخته شده و ماجراها درون خانوادهای فقیر روایت میشود. احسان پسری عشق فیلم است که مدام مینویسد و به سینما میرود اما مجبور است در یک انبار کار کند و همین هم باعث شده مدام به فکر رفتن باشد. با این حال به خاطر خواهرش یلدا نمیتواند آنجا را ترک کند. یلدا به خاطر معلولیت در قسمت پا اعتمادبنفس ورود به جامعه را ندارد. از کلاسهایش فرار میکند و دلش نمیخواهد با دیگران ارتباط برقرار کند و از نگاههایی که همه به شیوه راه رفتنش دارند میترسد. تنها سرگرمیاش شستن و برق انداختن عروسکهای شیشهای است و گوش دادن به صدای ضبط شده دوست برادرش رضا. وقتی احسان متوجه علاقه او به رضا میشود او را دعوت میکند با این امید که از خواهرش خوشش بیاید اما ماجرای نامزدی رضا همه چیز را بهم میریزد. حالا دیگر احسان مجبور است از کارش مرخصی بگیرد تا تماموقت مراقب خواهرش باشد. نکته جذاب فیلم جایی است که علاقه احسان به سینما باعث میشود در ذهنش زندگی رویایی را کنار خواهرش به تصویر بکشد و به همین جهت هم فیلم با حسی خوشایند به پایان میرسد.
نقی و فهیمه | محسن تنابنده و نسرین نصرتی | پایتخت | 1390 تا 1399
در «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم، رابطه بین نقی و فهیمه، یکی از نکات جذاب سریال را میسازد. با اینکه فهیمه سالهاست ازدواج کرده و دو پسر دارد اما کماکان نقی روی او حساس است و به همه کارش کار دارد. او بارها مچ فهیمه را با رحمت گرفته و مدام مواظب است آنها جایی باهم نباشند. فهیمه هم از آنجایی که همسرش را از دست میدهد، تمام مدت کنار خانواده نقی است و برای کوچکترین کاری به او وابسته است. هم محسن تنابنده و هم نسرین نصرتی تسلط زیادی به لهجه مازندرانی دارند و به همین دلیل هم گپ زدن آنها باهم بسیار بامزه از آب در میآید. مسئله دیگر اینکه نقی به عنوان دایی هم روی خواهرزادههایش حساس است اما بهتاش با بازی بهرام افشاری، کاری به احترام دایی ندارد و برای همین هم مدام باهم دعوا میکنند.
سمیه و محسن | پریناز ایزدیار و نوید محمدزاده | ابدویکروز | 1394
داستان فیلم «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، به طور کلی روی زندگی نابسمان یک خانوادهی سطح پایین بنا شده که تمام بار زندگیشان روی دوش کوچکترین دختر خانواده یعنی سمیه است. سمیه صبح تا شب مشغول سروسامان دادن به اوضاع خانه است و حالا باید برای رفاه خانواده به ازدواجی اجباری تن دهد. بخشی از مشکلات خانواده به اعتیاد محسن و فروش مواد توسط او برمیگردد. محسن بارها گیر افتاده و بارها از کمپ فرار کرده اما هربار به محض بازگشت به خانه سراغ مشتریهایش رفته است. با این حال در مقایسه با برادر بزرگترش مرتضی، بیشتر به فکر سمیه است. محسن در عین اینکه پولی ندارد و مواد میفروشد اما برخلاف برادرش بیغیرت نیست و به احساسات خواهرش به نسبت بیشتر بها میدهد. نمیخواهد اجازه دهد به خاطر پول، خواهرش با یک افغانستانی ازدواج کند و از ایران برود. یکی از احساسیترین نقاط فیلم جایی است که مامورها به خانه میریزند و محسن را میبرند. سمیه هم درحالی که منتظر خانواده داماد است پشت پنجره ایستاده و برای برادرش گریه میکند. ایزدیار و محمدزاده هردو برای بازی در این فیلم از جشنواره سیوچهارم سیمرغ گرفتند.
خسرو و ناهید | شهاب حسینی و بیتا فرهی | برادرم خسرو | 1394
در فیلم «برادرم خسرو» به کارگردانی احسان بیگلری، خسرو و ناهید بازی چندان زیادی کنار هم ندارند اما تاثیر ناهید روی زندگی خسرو به قدری است که بخشی از مسئله فیلم پیرامون این رابطه شکل میگیرد. خسرو جوانی مبتلا به بیماری دوقطبی است. او از کودکی تحت سلطه پدر و بعدها برادری سختگیر بزرگ شده و هیچ وقت نتوانسته است به آنچه در زندگی میخواسته برسد. حالا با اینکه در سنی است که باید مستقل زندگی بگذراند اما به خاطر بیماریاش مجبور است با خواهرش زندگی کند. او با خواهرش به درک مشترکی رسیده و روزگار خوبی را سپری میکند. تعریفهایش نشان میدهد که همراه باهم فیلم و سریال میبینند و خواهرش به آهنگهایی که مینوازد علاقه نشان میدهد و درکل کنار او بهترین موقعیت ممکن را دارد. فیلم از زمانی شروع میشود که ناهید مجبور است به سفری برود و خسرو باید مدتی در خانه برادر سختگیرش زندگی کند. زندگی ناصر، برادر بزرگتر خسرو دارای نظم و ترتیب زیادی است و مدام ساعتهایش را با مطالعه و گوش دادن به موسیقی فاخر میگذراند و نمیتواند بینظمی را تحمل کند. خسرو اما با ورودش به خانه ناصر سبک دیگری از زندگی را به همراه میآورد؛ سبکی که با استقبال همسر و پسر ناصر روبهرو میشود اما ناصر را به شدت میرنجاند. خسرو مدام به ناهید زنگ میزند و از او میخواهد برگردد اما ناهید به بهانههای مختلف از بازگشتن سر باز میزند. همین مسئله هم باعث میشود حال خسرو مدام بدتر شود. شهاب حسینی یکی از درخشانترین بازیهایش را در این فیلم به نمایش گذاشته است.
امیر و ریما | میلاد کیمرام و سحر دولتشاهی | امیر | 1396
در فیلم «امیر» به کارگردانی نیما اقلیما، امیر و ریما خواهر و برادری هستند که هردو به نحوی با مشکلات روحی دستوپنجه نرم میکنند و با اطرافیانشان دچار مشکلند. امیر جوانی کم حرف و بیحوصله است و مدام درگیر مشکلات خانواده و دیگران میشود و مجبور است حرفهای آنها را بشنود و برایشان کاری کند. آرام و ساکت است و مدام در خودش فرو میرود. برخلاف خواهرش ریما که سالهاست به بیماری حاد روانی دچار شده و با همه دعوا میکند و مدام جدال به راه میاندازد. پدر و مادر از اینکه دیگران متوجه بیماری ریما شوند نگرانند و به همین دلیل هم از یک جایی به بعد ریما را در خانه پنهان کردهاند و گامی برای بهبود او برنداشتهاند به همین دلیل هم ریما خانواده را مسئول اصلی بیماریاش میداند و مدام از برادرش امیر میخواهد او را از خانه ببرد. یکی از مهمترین دلایل موفقیت فیلم به بازی موفق میلاد کی مرام و سحر دولتشاهی برمیگردد.
آفاق و ایرج | پانتهآ پناهیها و شهرام حقیقتدوست | مرداب | 1402
یکی از قطبهای اصلی سریال «مرداب» به کارگردانی برزو نیکنژاد، شخصیت آفاق است؛ زنی شمالی که بسیار زرنگ و باهوش به نظر میرسد و مدام در پی این است که نقشهای بکشد تا پولی نصیبش شود. برادرش ایرج با بازی شهرام حقیقتدوست، برخلاف خودش چندان زرنگ نیست و یک جورهایی دنبالهروی آفاق به حساب میآید. آفاق مدام به او تذکر میدهد و از او میخواهد حواسش را جمع کند. همراهی پناهیها با شهرام حقیقتدوست به عنوان خواهر و برادر در این سریال، بسیار باورپذیر و منطقی از آب درآمده. آنها هم روی لهجه تسلط زیادی دارند و هم به لحاظ عاطفی توانستهاند رابطه خواهر و برادری را دقیق بسازند. تا جایی که سکانس مرگ ایرج با بازی درخشان حقیقتدوست به یکی از احساسیترین سکانسهای سریال بدل شد؛ مرگی که با توجه به اتفاقهای قسمت پانزدهم بیشتر نمادین بوده و قرار است مجددا شاهد ادامه بازیاش در سریال باشیم.