درست ده سال پیش، در روز 22 مهرماه 1394 اولین قسمت از سریال «شهرزاد» در قالب دیویدی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد؛ یک عاشقانه جذاب که از همان نقطه شروع دل مخاطبانش را برد. حسن فتحی پس از ساخت سریالهای عاشقانه و تاریخی جذاب در تلویزیون، اینبار «شهرزاد» را بدون وجود محدودیتها و خط قرمزهای همیشگی تلویزیون ساخت و برای جذابیت بیشتر آن، از محسن چاوشی دعوت به همکاری کرد. کنار هم قرار گرفتن بازیگران مطرحی چون علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، ابوالفضل پورعرب، جمشید هاشمپور، مصطفی زمانی، پریناز ایزدیار و … به همراه فیلمنامهای درخشان از حسن فتحی و نغمه ثمینی و طراحی لباس و صحنهای جذاب باعث شد «شهرزاد» خیلی زود به مهمترین سریال دوره خودش تبدیل شود؛ سریالی که سال گذشته در ترکیه بازسازی شد و مخاطبان ایرانی هنوز هم بعد از ده سال آن را به عنوان یکی از سریالهای عاشقانه تاریخی جذاب ایرانی در ذهن نگه داشتهاند.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه ده سالگی آغاز انتشار سریال «شهرزاد»، نگاهی داریم به نکات مهمی که باعث شد این سریال در دوره خودش بسیار مورد توجه قرار بگیرد و ماندگار شود.

فیلمنامه جذاب | حسن فتحی پیشتر با نگارش فیلمنامههای سریالهای تاریخی-عاشقانه «شب دهم» و «مدار صفر درجه» نشان داده بود بهخوبی میتواند از ظرفیتهای یک درام عاشقانه در بستر تاریخ استفاده کند. او در «شهرزاد» با همراهی نغمه ثمینی فیلمنامهای نوشت که عاشقانهای جذاب را در دل بستر تاریخی دهه سی به تصویر میکشید. خلق اتفاقها بهصورت زنجیروار و توجه دقیق به روابط علی و معلولی باعث شد مخاطبان با اثری فاخر مواجه باشند. در هر قسمت، گرهها و تعلیقهایی ایجاد میشد که مخاطب را مشتاق به دنبال کردن قسمتهای بعدی نگه دارد. شخصیتپردازیها بسیار دقیق انجام شده بودند و رفتار هیچ شخصیتی از دل ماجراها بیرون نمیزد. البته ما صرفا درباره فصل اول شهرزاد صحبت میکنیم و طبیعتا اگر قرار باشد کل سریال را بهصورت کامل ببینیم، میتوانیم نقدهایی به فیلمنامه آن وارد بدانیم. بهرحال همه میدانیم که فصل دوم به دلیل برهم خوردن توازن ماجراها در دل داستان، چندان جذاب پیش نرفت و سریال مجددا از فصل سوم روی ریل جذابیت قرار گرفت.

انتخاب و بازی بازیگرها | یکی از عوامل مهم جذابیت «شهرزاد» به ترکیب بازیگران آن برمیگشت. ترکیبی جذاب که شاید حتی قبل از شروع سریال هم میشد به موفقیتشان مطمئن بود. سال گذشته که نسخه ترکی این سریال تولید شد و در اختیار مخاطبان قرار گرفت، همه خیلی بیشتر مطمئن شدند که «شهرزاد» صرفا با همین بازیگران و همین جنس بازی توانسته است تا این حد جذابیت پیدا کند و هر بازیگر دیگری شاید نمیتوانست چنین حسی را ایجاد کند. طبیعتا هیچکس غیر از ترانه علیدوستی نمیتوانست شهرزاد باشد و تا این حد ملموس، اوج احساسات عاشقانه یک زن را به تصویر بکشد. علی نصیریان هم قطعا تنها بازیگری بود که میتوانست ابهت و اقتدار بزرگ اقا را بسازد. شهاب حسینی یکی از درخشانترین بازیهایش را در قالب کاراکتر قباد به نمایش گذاشت؛ مخاطبان به قدری با بازی او همراه شده بودند تا جایی که که بعد از مرگ قباد، سریال تا حد زیادی معنایش را برایشان از دست داد. مصطفی زمانی هم با وجودی که گهگاه انتقاداتی به بازیاش وارد بود اما در این سریال خیلی خوب همراستا با سایرین جلو آمد. پریناز ایزدیار با اینکه هنوز به اندازه سایرین جایگاهی در سینما نداشت اما با این نقش خودش را ثابت کرد. حسن فتحی حتی برای نقشهای فرعیتر هم انتخابهایی هوشمندانه انجام داده بود.

مورد ویژه بزرگآقا | کاراکتر بزرگآقا با بازی درخشان علی نصیریان، بدون شک یکی از مهمترین برگبرندههای سریال «شهرزاد» بود. او یک جورهایی ماجرای عاشقانه سریال را به فضای سیاسی آن دوره پیوند میزد. بزرگ آقا فرد ثروتمند و بانفوذی بود که نقش مهمی در کودتای 28 مرداد 1332 داشت. درواقع یکجور پدرخوانده بود. ابهت خاصی داشت، قانونهایی را که مورد تأیید خودش بود تعیین و اجرا میکرد و آدمها را با پول یا تهدید میخرید. فرد شروری که پشت ظاهری آرام و منطقی پنهان شده و از هیچ شرارتی رویگردان نبود. او فرمان جنایت یا قتلهای زیادی را صادی میکرد و حتی به زندگی دختر خودش هم رحم نداشت. شهرزاد را ز نامزدش جدا میکرد و به عقد دامان خودش درمیآورد و برای دخترش هوو درست میکرد بدون اینکه توجهی به احساسات آنها داشته باشد. با اینحال شخصیت سیاه صرف نبود. بزرگ آقا عاشق بود و این عشق را میشد در تمام لحظاتی که با شهرزاد روبهرو میشد در نگاه و رفتارش دید. با این حال به هیچوقت عشقش را بروز نمیداد اما نمیتوانست بپذیرد شهرزاد با پسری که دوستش دارد ازدواج کند. نکته دیگر اینکه بزرگ آقا در گذشته به همسرش علاقه زیادی داشته و درواقع مرگ همسر و فرزندش باعث شده بود تا این حد قساوت قلب پیدا کند و سرنوشت آدمها برایش اهمیتی نداشته باشد. این شخصیت پیچیده و جذاب، «شهرزاد» را دیدنیتر میکرد.

عاشقانهای ملموس | یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد «شهرزاد» از همان قسمت اول مورد توجه قرار بگیرد، فضای عاشقانه آن بود. «شهرزاد» یک داستان عاشقانه را ریزبهریز با جزئیات کامل برایمان تعریف میکرد. سوز و گداز و اوج و حضیضهای عاشقانه، آنقدر ریز و دقیق روایت میشد که گاهی فراموش میکردیم بیرون قصه نشستهایم و فقط نقش تماشاگر را داریم. چنان محو قصه میشدیم که خودمان را جدا از شهرزاد یا فرهاد نمیدیدیم. درست است که در آن سالها عاشقانههای تاریخی زیادی در تلویزیون هم دیده بودیم اما شاید به دلیل محدودیتهای این رسانه و ناتوانی در نمایش لحظات جذاب عاشقانه، تا این حد ملموس، بر دلمان ننشسته بودند. فتحی در «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و «میوه ممنوعه» با تمام محدودیتهای تلویزیون، عاشقانههایی ساخته بود که شاید در مقایسه با «شهرزاد» هم بشود گفت چند درجه بالاتر بودند اما «شهرزاد» یک عشق مربعی ناب را با کمترین محدودیتها پیش رویمان گذاشت. ما رابطه عاشقانه شهرزاد و فرهاد را شاهد بودیم، شکلگیری عشق را در قباد میدیدیم و ظرافتهای عشق بزرگآقا به شهرزاد را حس میکردیم و همه اینها کنار هم باعث میشد احساساتمان تحت تاثیر قرار بگیرد.

صدای محسن چاوشی | درست است که سریال «شهرزاد» از قسمت اول مخاطبان خاص خودش را پیدا کرد اما از قسمت پنجم با اضافه شدن قطعات محسن چاوشی به سریال، توجه به آن بیش از اندازه بالا رفت. در قسمت پنجم قطعه «عزیزم کجایی» در کلیپ احساسی جدا شدن شهرزاد از فرهاد احساسات مخاطبان را چنان تحت تاثیر قرار داد که دیویدیهای این سریال خیلی زود نایاب شد. این قطعه به عنوان یکی از نمادهای مهم این سریال خیلی زود همهگیر شد و رسانهها نقدهای مثبت بسیاری درباره آن نوشتند. نمیتوان گفت که شهرزاد از بابت حضور چاوشی سود کرد یا چاوشی به واسطه شهرزاد مجددا در مرکز توجهها قرار گرفت اما هرچه هست، این دو کنار هم باعث شدند سریال یک مرتبه اوج بگیرد و به انتخاب اول خیلیها تبدیل شود. مخاطبان هر هفته منتظر رونمایی از قطعه جدید محسن چاوشی در کلیپها یا تیتراژهای این سریال بودند و این قطعات هنوز هم طرفدارهای زیادی دارد.

طراحی چهره و لباس | فارغ از قصهی عاشقانهی گیرا و بازی خوب بازیگران، طراحی دکور و رنگ و لعاب سریال به خودی خودش جذاب داشت. شاید یکی از دلایلش به این برمیگشت که «شهرزاد» سریال تلویزیونی نبود و به همین دلیل برای طراحی لباس و گریم صورت خانمها محدودیتها و خط قرمزهای تلویزیون وجود نداشت. اولین بار بود که مخاطبان سریالی تاریخی میدیدند که در آن لباسها، آرایش صورت و حتی تا حدودی مدل موها به واقعیت نزدیک بود و همین مسئله جذابیت زیادی برای همه داشت. جدای از این مسئله، براساس نوع سکانس و لوکیشن به انتخاب رنگ لباسها توجه ویژهای شده بود. طراحی صحنه هم براساس دوره تاریخی دهه سی که داستان در آن پیش میرفت، به تمام جزئیات دقت شده بود. ضمن اینکه انتخاب رنگهای گرم برای فضای داخلی خانهها باعث شده بود مخاطبان ارتباط بیشتری با آن بگیرند.

نمادسازی | همه آنهایی که سریال «شهرزاد» را دیدهاند نماد مرغ آمین را میشناسند؛ مرغی که در باور مردم ایران اگر از بالای سر کسی رد شود و آن فرد همان لحظه آرزو کند میشنود و آن آرزو براورده میشود. در قسمت اول «شهرزاد»، کاراکتر فرهاد گردنبند مرغ آمین را به گردن شهرزاد میبندد و این شعر نیمایوشیج را برایش میخواند: «مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده رفته تا آنسوی این بیداد خانه باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه. نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده.» این گردنبند به عنوان نماد میان عشق شهرزاد و فرهاد در جامعه جایگاهی ویژه پیدا کرد. ترانه علیدوستی در مراسمی که مرتبط با شهرزاد بود آن را به گردن آویخت و بعد از آن نمونههای آن در بازار پیدا شد و خیلیها برای خریدن آن تمایل نشان دادند. این نشانه تا فصل سوم کارکردی مهم در پیشرفت داستان داشت.
سریال شهرزاد 2 سال و نیم در سه فصل ادامه پیدا کرد که البته کیفیت فصلهای مختلف آن به یک صورت نبود. فصل اول سریال «شهرزاد» در 28 قسمت تولید شد و از 22 مهر 1394 تا 26 اردیبهشت 1395 در اختیار مخاطبان قرار گرفت. فصل دوم آن 29 خرداد 1396 منتشر شد و تا 17 مهر همان سال ادامه داشت. فصل سوم «شهرزاد» هم 11 بهمن 1396 منتشر شد و این سریال نهایتا تا 21 خرداد 1397 ادامه داشت.