کاراکترهای عروسکی جذاب بخش مهمی از خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و حتی جوانی ما را به خودشان اختصاص دادهاند. بعضی از این کاراکترها به قدری درست و دقیق ساخته شدهاند و ویژگیهای شخصیتی قدرتمندی دارند که زیستشان به یک جور سبک زندگی تبدیل شده است. بخش مهمی از عروسکهای جذابی که در خاطر داریم در مجموعه «کلاه قرمزی» و سپس «مهمانی» شکل گرفتهاند. غیر از آنها کاراکترهایی مثل سنجد و جنابخان هم از جمله عروسکهایی هستند که از ذهنمان بیرون نمیروند. حالا «افتو» کاراکتر عروسکی جدیدی است که با برنامه «کارناوال» به میدان آمده و این روزها طرفدار زیادی پیدا کرده است؛ یک گربه دریاسالار با ویژگیهای منحصربفرد که امضایی جدید از خود برجا گذاشته است.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه جذابیت کاراکتر افتو، نگاهی داریم به کاراکترهای عروسکی جذابی که در خاطرمان ماندهاند.
افتو | صداپیشه: بهادر مالکی | عروسکگردان: محمد لقمانیان

افتو جدیدترین کاراکتر عروسکی است که این روزها در برنامه «کارناوال» از او رونمایی شده است؛ یک شخصیت عروسکی منحصربفرد که ایده و طرح آن از مهراب قاسمخانی گرفته شده و در آیتمی ویژه با رامبد تعامل میکند. افتو یک دزد دریایی است که به عنوان گربهای سیاهرنگ با یک چشم و یک پا معرفی میشود. افتو با هیچکس رودربایستی ندارد. به راحتی به هرچه میخواهد دست پیدا میکند. خانه رامبد را به خانهای برای خودش تبدیل میکند و حتی عکس خودش را به جای او روی در میچسباند. از وسایل خصوصی رامبد استفاده میکند و به او حق اعتراض نمیدهد. از دستیار رامبد خوشش میآید و کوچکترین تردیدی برای براز علاقه به او ندارد. او ثروتمند است و میتواند همه را با پولهایش بخرد برای همین هم نظر دیگران را اصلا به حساب نمیآورد. او یک جورهایی مافیای خودش را دارد، میتواند قیمتها را تغییر دهد، روی صادرات و واردات اثر بگذارد و به راحتی میتواند هرکس را بخواهد حذف کند. مواجهه میان او با رامبد و قلدریهایش در مقابله با رامبد بسیار جذاب است. بریدههایی از این دیالوگها هر هفته در شبکههای اجتماعی دستبه دست میشود و اخیرا توانسته است به یکی از کاراکترهای عروسکی جذاب بدل شود.
جنابخان | صداپیشه: محمد بحرانی | عروسکگردان: مهدی برقعی و حامد ذبیحی

پیش از اینکه خندوانه تولید شود برنامهای به نام «کوچه مروارید» به کارگردانی سعید سالارزهی برای شبکه نمایش خانگی ساخته شده بود که در آن رامبد جوان با یک عروسک لبوفروش همکاری میکرد. این شخصیت عروسکی با صداپیشگی محمد بحرانی لهجهای جنوبی داشت و موفقترین عنصر این سریال به حساب میآمد. سریال آنطور که باید دیده نشد و رامبد این عروسک را با خودش به «خندوانه» آورد. جناب خان از همان فصل دوم جذابیت فراوانی پیدا کرد و به عضو جداییناپذیر مجموعه تبدیل شد. جنابخان به عنوان یک عروسک آزادی عمل بیشتری داشت تا انتقاد کند یا با مهمانهای برنامه وارد شوخی شود، برایشان شعر بخواند یا در بعضی موارد آنها را وادار کند درباره مسئلهای که خیلی راحت نمیشود دربارهاش حرف زد توضیح دهند. نکته قابل توجه اینجا بود که جنابخان نه به عنوان یک عروسک که به عنوان یک شخصیت مهم در این برنامه صاحب هویت شد و همه او را جدی میگرفتند. جنابخان بعد از مدتی به عضو جدایی ناپذیر «خندوانه» بدل شد و کلکلهایش با رامبد بسیار مورد توجه قرار گرفت. او از این جهت که اولین عروسک یک برنامه ویژه بزرگسالان بود و وارد بحثهای مهم کلان میشد اهمیت زیادی داشت. حالا چند وقتی است در برنامه «هزارویک» با محسن کیایی همراهی میکند.
سنجد | صداپیشه: نگار استخر | عروسکگردان: نگار استخر

یکی از شخصیتهای عروسکی محبوب دهه هفتاد، «سنجد» بود. جدای از ویژگیهای شخصیتی بامزهای که داشت، تعامل او با نگار استخر بیش از هرچیز جذابیت داشت. استخر هم عروسکگردان او بود و هم صداپیشه و در عینحال با او بگومگو میکرد و بهطور کلی ماجراهای سنجد در همین دیالوگها شکل میگرفت. همین تعامل باعث شده بود که سنجد برای بزرگسالان هم بامزه به نظر برسد. سنجد در ظاهر یک پسربچه شیطان بامزه بود که سادگی و کنجکاویاش باعث میشد مدام سوال بپرسد. او از مسائل درک ساده ای داشت و خیلی چیزها را اشتباه متوجه میشد. میزان کنجکاویاش به حدی بود که به عنوان خبرنگار میکروفن به دست میگرفت، به میان بچهها میرفت و از آنها سوال میپرسید. سنجد یکی از شخصیتهای عروسکی جذاب در آن دهه بود.
کلاه قرمزی | صداپیشه: حمید جبلی | عروسکگردان: زندهیاد دنیا فنیزاده

«کلاه قرمزی» را میتوانیم عروسکی خطشکن به حساب بیاوریم. در دوره و زمانه عروسکهایی که همگی با ادب رفتار میکردند و روی نظم و قاعده پیش میرفتند، «کلاهقرمزی» به عنوان یک پسربچه شیطان و بیادب به میدان آمد. او بلندبلند حرف میزد، وسط حرف همه میپرید، تف میکرد و مدام آستین کت آقای مجری را میگرفت. به حرف گوش نمیداد و مدام درحال خرابکاری بود. اصلا همین ویژگیها باعث شد مخاطبان کودک و نوجوان و حتی بزرگسال به او علاقهمند شوند. خود طهماسب در مصاحبهای گفته بود که اواخر دهه شصت برای آوردن کلاهقرمزی و ایجاد تغییر بسیار جنگیده و بسیار تلاش کرده تا مدیران تلویزیون با این تابوشکنی کنار بیایند. کلاه قرمزی تنها شخصیت ثابت در کل مجموعه بود. حتی نام مجموعه از او گرفته شده و اصلا بدون حضور او امکان تولید این مجموعه حضور نداشت. گرچه با اضافه شدن شخصیتهای مختلف، جذابیت این کاراکتر یک جورهایی تحتالشعاع قرار گرفت اما حس نوستالژیک مخاطبان نسبت به این کاراکتر عروسکی هیچگاه از بین نرفت.
پسرخاله | صداپیشه: حمید جبلی | عروسکگردان: مرضیه محبوب

زمانی که کلاهقرمزی به اندازه کافی شناخته شد، تصمیم گرفتند عروسک دیگری به این جمع اضافه کنند. فکر اولیه این بوده که این شخصیت به واسطه کلاهقرمزی به این جمع اضافه شود و به همین دلیل هم او را پسرخاله کلاهقرمزی نامیدهاند. پسرخاله برخلاف کلاهقرمزی لحنی آرام و کشدار داشت و حمید جبلی فرمی کاملا متفاوت برای بیان او انتخاب کرده بود. پسرخاله به خاطر ویژگیهای منحصربفردش خیلی زود مورد توجه قرار گرفت. او مدام به همه کمک میکرد و دلش میخواست نان و نفت بخرد. تکهکلام همیشگیاش هم این بود: «نون بگیرم؟»، «نفت بیارم؟» طهماسب و جبلی در «کلاه قرمزی و پسرخاله» به پیشینه این شخصیت هم پرداختند. پسری که در تهران و دور از کلاهقرمزی زندگی میکرد و شاگرد یک نانوایی بود. از همان اول دلش برای غریب بودن کلاه قرمزی میسوخت و کمکش میکرد تا به خواستهاش برسد. تا پایان تولید این مجموعه، حساب پسرخاله از بقیه شخصیتها جدا بود. به اندازه بقیه شیطنت نمیکرد و تمام مدت به خاطر کمک کردن به دیگران و مهربانی بیش از حدش وارد موقعیتهای کمدی میشد.
فامیل دور | صداپیشه: بهادر مالکی | عروسکگردان: محمد لقمانیان

یکی از محبوبترین شخصیتهای مجموعه «کلاهقرمزی» بود و معمولا در نظرسنجیهایی که برای انتخاب بهترین کاراکتر عروسکی این مجموعه برگزار میشد، بیشترین رای را میآورد. فامیل دور از منظر شخصیتپردازی بسیار جذاب است. شوخیهای بیمزه میکند، رفتارش مثل بچههاست و از اینکه تعریف بشنود خوشحال میشود. با اینکه بارها گفته سنوسالش نزدیک ایرج طهماسب است اما هنوز هم او را «آقای مجری» صدا میزند و حتی نسبت به اینکه شخصیتهای عروسکی جدید مثل پشه به او ایرج بگویند یا طهماسب صدایش بزنند، موضع میگیرد و با آنها دعوایش میشود. درکل به شباهتش با ایرج طهماسب و قدمتی که نزد آقای مجری دارد افتخار میکند و میخواهد تحت هر شرایطی چه به لحاظ ظاهری و چه جایگاه، خودش را به او متصل نگه دارد. برای همین همه همهجا طهماسب را برادر دوقلوی خودش معرفی میکند. فامیل دور خودش را مدیر ساختمان کرده و در قبال تمام درهای ساختمان مسئولیت احساس میکند. هرزمانی که دلش بخواهد در ورودی را قفل میکند و هر ماشینی مقابل پارکینگ خانه پارک کند به دست او پنچر میشود. این مسئولیت باعث شده وقتوبیوقت همه را بیدار کند و خودش را در همه کار دخالت دهد. نسبت به مسائل خیلی جزئی حساسیت دارد و در انجام وظایف مهم کاهلی میکند و از این جهت شخصیتی است که میتوان نمونهاش را زیاد در جامعه پیدا کرد.
آقای همساده | صداپیشه: محمد بحرانی | عروسکگردان: شیما بخشنده

«آقای همساده» به قدری برای مخاطبان جذاب بود که نحوه زیستش به به یک سبک زندگی تبدیل شد. یک مرد میانسال شیرازی که انواع و اقسام بلا سرش آمده بود و طبق گفتههای خودش یک جای سالم در بدن نداشت اما به همه مصیبتهایش میخندید و هیچ چیز ناراحت و پریشانش نمیکرد. در آیتمهایی میآمد و برای ایرج طهماسب درددل میکرد و از خاطرات بدبختیهایش میگفت و غشغش میخندید و میرفت. او بارها عاشق شده بود و بارها عشقش را از دست داده بود اما باز هم دنبال نیمه گمشده میگشت و حتی یک اتفاق خوش در زندگی نداشت. گهگاه غر میزد و زیرلب غرولند میکرد و همین اعتراضها هم جذابیت این کاراکتر را بالاتر میبرد. اینکه یک شخصیت به تمام مشکلاتش بخندد و عین خیالش نباشد که زندگیاش نابود شده، برای همه جذاب بود.
ببعی | صداپیشه: محمد بحرانی | عروسکگردان: بنفشه صمدی

بدون هیچ شک و شبههای میشود او را یکی از پدیدههای اصلی ایرج طهماسب به حساب آورد. یک برهی کوچک سفید که برخلاف ظاهر لطیفش، صدایی بسیار کلفت دارد و به لحاظ شخصیتی، یک جورهایی روشنفکر و فرهیخته است. از جمع کاراکترهای این مجموعه، ببعی تنها کسی است که به زبان انگلیسی تسلط دارد و مدام معادل خارجی کلمات را به کار میبرد. شخصیتی رمانتیک و رویاپرداز است که بیشتر از سایرین میفهمد و درک میکند و گوش موسیقیایی درجه یکی دارد و درباره فیلمها و کتابهای مختلف اظهارنظر میکند. یکی از عوامل جذابیت و ماندگاری این کاراکتر، به همین تضاد در ویژگیهای او برمیگردد. اینکه یک ببعی بیشتر از همه فهیم باشد و انگلیسی حرف بزند و وارد بحثهای جدی شود واقعا جذاب است.
جیگر | صداپیشه: کاظم سیاحی | عروسکگردان: عیسی یوسفیپور

از همان ابتدا به عنوان شخصیتی بیاعصاب و از خودبیگانه معرفی میشد و نمیخواست باور کند الاغ است و اگر کسی هم این را به رویش میآورد با او برخورد بدی میکرد. برای همین هم همه را مجبور میکرد او را جیگر صدا بزنند و گهگاه اعلام میکرد اسب است. جیگر عادتهای ویژه خودش را داشت. معمولا مسائل را بهراحتی درک نمیکرد. بارها اعتراف میکرد مسئلهای را فهمیده است اما باز هم حرف خودش را میزد و همه را خسته میکرد. وقتی چیزی میخواست آنقدر روی موضعش پافشاری میکرد که بالاخره همه مجبور میشدند راه را برایش باز کنند. او خشونتی ذاتی داشت و خیلی وقتها برای قانع کردن دیگران از ضرب و شتم استفاده میکرد. جیگر نماینده افرادی بود که راضی به تعامل نمیشوند و نمیتوان آنها را در هیچ زمینهای قانع کرد.
پشه | صداپیشه: کاظم سیاحی | عروسکگردان: شیما بخشنده/ محمد لقمانیان

«پشه» با تکه کلام «بده بزنیم» یکی از جذابترین کاراکترهای مجموعه «مهمونی» بود. شخصیتی که مدام دنبال نیش زدن این و آن میرفت و با نیش زدن هر کسی هویت او را به دست میآورد. پشه از این جهت که مدام تغییر رنگ میداد و به قالبی جدید درمیآمد بسیار جذابیت داشت. نکته مهم دیگر اینکه پشه برخلاف بقیه کاراکترها، با ایرج طهماسب ندار بود. او را ایرج صدا میزد و مدام با او شوخی میکرد و از حرف زدن درباره مسائل مختلف ابایی نداشت. کاظم سیاحی لحن بسیار جذابی برای او در نظر گرفته بود که بسیار با شخصیتش همخوانی داشت. پشه معمولا با شخصیتهای دیگر قاطی نمیشد و خودش در آیتمهایی ویژه دیالوگهایی درخشان با ایرج طهماسب داشت.
بچه | صداپیشه: هوتن شکیبا | عروسکگردان: پیمان فاطمی

بلافاصله بعد از شروع انتشار «مهمونی»، بچه جذابیت بسیار زیادی پیدا کرد. او یک بچه گلفروش بود که زیستش با سایر افراد مهمونی فرق داشت. میتوان گفت نمونه بارز بچههای دهه نودی بود که زیر بار هیچ قانونی نمیرفتند. کلماتی از دهانش بیرون میآمد که شنیدنش از زبان کودکان امروزی زیاد هم بعید نیست. خیلی راحت و بیدردسر فحش میدهد، مثل نقل ونبات «گمشو بابا و خفه شو» از دهانش بیرون میآید، آقای مجری را تهدید به کف گرگی زدن میکند و بیمحابا میگوید: «روی مخ من نرو»، «به تو چه»، «بیشخصیت». بچه با وجود همه اینها، لطافت کودکانه دارد، شیطنت میکند، احساساتی است و از اینکه طهماسب به دلش راه میآید و او را پیش خودش نگه میدارد لذت میبرد. برای همین است که مدام قول میدهد با ادب شود. او خیلی راحت عاشق میشود و از خواستههایش میگوید. اجازه نمیدهد کسی برایش قانون ایجاد کند و از این و آن پول طلب میکند.