سریال «تاسیان» که بهدلیل همزمانی با جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران، با توقف یکهفتهای در پخش مواجه شده بود، این جمعه به قسمت نوزدهم رسید. قسمت تازه از سریال تینا پاکروان با اتفاقات ویژهای درباره موقعیت کاراکترها همراه بود و هم در زمینه روایت تاریخی و هم در داستان عاشقانهاش به فرازهایی حساس و کلیدی نزدیک شده است. پاکروان تا به اینجا چه عملکردی در زمینه قصهگویی داشته و سرنوشت شخصیتهای اصلی «تاسیان» پس از 19 قسمت به کجا رسیده است؟
به گزارش فیلمنیوز، بنابر پیش خبرهای منتشرشده درباره «تاسیان» احتمالا روایت این سریال تا سه هفته دیگر به پایان خواهد رسید و با پخش قسمت بیستودوم پرونده تجربه تازه تینا پاکروان هم بسته خواهد شد. سریالی که فارغ از متن و داستان، از همان هفتههای ابتدایی پخش، حواشی فرامتنی بسیاری داشته و همین هفته هم با انتشار خبر مربوط به صدور حکم قضایی علیه طراح لباس این مجموعه، مشخص شد این حواشی به پایان نرسیده است.«تاسیان» تا به اینجا و در زمینه جذب مخاطب، عملکرد موفقی داشته و حتی طیفی از منتقدان آن هم همچنان روایتش را دنبال میکنند اما آیا از منظر کیفیت روایت و داستانگویی هم میتوان به تجربه تازه کارگردان سریال محبوب «خاتون»، نمره قبولی داد؟ به بهانه پخش قسمت نوزدهم از این سریال و بدون تعجیل برای پیشبینی سرانجام شخصیتهای «تاسیان»، مروری بر خط سیر اتفاقات، موقعیت کاراکترها و نیز عملکرد کارگردان در روایت داستان داشتهایم. اگر قسمتهای اخیر سریال را هنوز ندیدهاید، مراقب اسپویل داستان در این گزارش باشید!

درباره شخصیتها | قسمت نوزدهم سریال «تاسیان» بخشی از پیشبینیها درباره سرانجام شخصیتهای اصلی این داستان را باطل کرد. پس از آنکه شیرین در پاسخ به سیلی ناگهانی پدرش جمشید نجات، تصمیم به پناه بردن به امیر گرفت، آن دو عازم سفری غیرمنتظره به شمال شدند تا بیخبر از خانوادهها خلوتی عاشقانه را برای خود فراهم بیاورند. همزمان سعید که کینهای عمیق از خانواده امیر و بهطور مشخص برادر او داشت در تلاش بود تا تبعید سازمانی خود به بخش آرشیو را، با زخم زدن به خانواده یوسفینیا تلافی کند. براساس تیتراژ ابتدایی سریال که یادآور داستان «ماهی سیاه کوچولو» است و سرنوشت تلخ صمد بهرنگی بهعنوان نویسنده این داستان، برخی مخاطبان پیشبینی کرده بودند که در سفر مشترک امیر و شیرین به شمال، قرار است یکی از آنها مانند نویسنده «ماهی سیاه کوچولو» در آب رودخانه غرق شود. پیشبینیای که استفاده از ترانه «رودخونهها» در قسمت هجدهم، داشت به یقین هم تبدیل میشد اما در قسمت تازه، ورق برگشت و با دخالت ساواک، امیر و شیرین، زخم خورده به تهران منتقل شدند تا زوج عاشقپیشه داستان، آرامآرام طعم تاسیان «عشق» را تجربه کنند. جمشید نجات فرار چندماهه تنها دخترش با پسری غریبه را نمیتواند هضم کند و از سوی دیگر روابط خانوادگی امیر هم با دستگیری برادرش توسط ساواک بحرانیتر از قبل شده است. حالا همه چیز منوط به پایانبندی است؛ تینا پاکروان چه سرنوشتی را برای شخصیتهایش در این موقعیت ملتهب تدارک دیده است؟

درباره موقعیتها | موقعیتهای داستانی سریال «تاسیان» از همان ابتدا، در دو فضای موازی شکل میگرفت. در بخشهایی از روایت شاهد موقعیتهای احساسی و عاشقانه میان امیر و شیرین بودیم و همزمان بهصورت موازی، تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر در مقطع کلیدی سال 57 به تصویر درمیآمد. در قسمتهای اخیر همچنان شاهد روایت همزمان این موقعیتها به موازات یکدیگر هستیم. همزمان با دخالت ساواک برای بازگرداندن امیر و شیرین از شمال، در قسمت نوزدهم شاهد قدرت گرفتن دوباره سعید برای مقابله با نیروهای مبارز بهویژه در فضای دانشگاهی بودیم. سعید که از مدتها قبل در کمین برادر امیر بود، بالاخره در میانه سخنرانی امید برای دانشجویان او را به دام انداخت و از سوی دیگر تا چند قدمی بازداشت پدر امیر یعنی حاجرضا در بازار هم پیش رفت. تصویر بازنمایی شده از شرایط تاریخی در سریال «تاسیان» از همان ابتدای پخش محل نقدها و سوءتفاهمهایی بود اما آنچه بعد از 19 قسمت میتوان به آن اذعان کرد این است که رسیدن به فضایی فانتزی و شاعرانه از یک داستان عاشقانه بیش از پایبندی به مستندسازی و بازنمایی عینبهعین روابط و موقعیتهای تاریخی برای تینا پاکروان اولویت داشته است. واقعیتی که پذیرش یا عدم پذیرش آن میتواند تأثیر مستقیمی بر رضایت مخاطبان از «تاسیان» داشته باشد.

درباره کارگردانی | مانند هر کارگردان دیگری که پس از یک تجربه موفق، کار دشواری برای برآورده کردن انتظارات از خود در تجربه تازهاش دارد، تینا پاکروان هم میدانست مخاطبان بالقوه «تاسیان» توقعاتشان را برمبنای لذتی که از تماشای «خاتون» بردهاند تنظیم کردهاند و برآورده کردن انتظاراتشان نمیتوانست کار سادهای باشد. با این همه و به استناد 19 قسمت پخششده از سریال «تاسیان» میتوان گفت که این کارگردان تا حدود زیادی عملکرد موفقی داشته هرچند شاید برای طیفی از علاقهمندان «خاتون»، انتظارات را برآورده نکرده باشد. از منظر کارگردانی، تینا پاکروان براساس پیشفرضی که از فضای فانتزی و خوشرنگولعاب روایتش داشته، در زمینه فضاسازی عملکرد موفقی دارد. بهویژه در سکانسهای مربوط به روابط درونی خانواده نجات که بیشک بیتأثیر از خاطرات شخصی و خانوادگی این کارگردان از زیستن در دهه پنجاه نیست، او بهخوبی توانسته موقعیتها و روابط تماشایی را خلق کند. هرچند این توفیق در زمینه بازنمایی فضای سیاسی ملتهب جاری در زندگی اجتماعی کاراکترها در آن سالها و بهطور خاص در تصویر کردن مبارزات دانشجویی، تکرار نشده است و در این بخش عملکرد کارگردان فاصلهای قابلتوجه با تجربه قبلیاش یعنی «خاتون» دارد. پاکروان در زمینه کارگردانی و هدایت بازیگران هم اتفاق قابلتحسینی را در کارنامه خود رقم زده و نه فقط در تعامل با بازیگران مطرحی مانند بابک حمیدیان، پانتهآ پناهیها و هوتن شکیبا که در بازیگیری از چهرههای جوانتری مانند مهسا حجازی و ریحانه رضی هم نمره قبولی میگیرد.
سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان، با بازی هوتن شکیبا، مهسا حجازی، بابک حمیدیان، صابر ابر، پانتهآ پناهیها و نازنین بیاتی جمعهها ساعت 8 صبح در پلتفرم فیلیمو منتشر میشود.
سریالی سراسر دروغ و تحریف واقعیت با چاشنی تطهیر ساواک
فقط با نوع پوشش و آرایش زنانه مخاطب جذب کرده، شخصیتهای داستان با بازی خودشون هماهنگ نیستند. کجای تاریخ ساواک تا این حد بیدست و پا بود و دلرحم. انگار زندانیهاشون رو نوازش میکنند. از اون همه شکنجهای که شنیدیم هیچ خبری نیست. میرن زندان یه استراحتی میکنند و میان بیرون.
واقعا متشکرم از خانم تینا پاکروان
که واقعیت و اتفاقات چند دهه رو بما دهه های ۷۰به بعد که نبوده ام دران اوضاع به تصویر کشیدن
مجددا تشکر میکنم بخاطر جزییات ریز به ریزی که از دکور و لباس … چون خانم هستن و نکته سنج ما کاملا متوجه شدیم و از تماشای این سریال و سریال شهرزاد به شدت ذوق داریم
کاش سریال شهرزادو در یه پلتفرم دیگری ارائه دهند چون نماوا بسته شده
من از دیدن چندین بار شهرزاد و تاسیان سیر نمیشوم و مخصوصا سکانسهای مهم و عاطفی که در اکنون گفتین واقعا شگفت انگیز بود با انتخاب بازیگران و اجرا و هماهنگی ووو کلاااا از همه همکارانتون هم تشکر میکنم
نگاه پاکروان به زن بسیار سخیف و عیرقابل تحمل است زن را موجودی ضعیف مدام در حال گریه و وابسته به نظر و تصمیم مرد و پراز رنجهای کلیشه ای می بیند و البته آزادی در آرایش و لباس تنگ و کوتاه و حرفای خاله زنگ و…
انقدر صحنه گریه دارد ادم حالش بهم میخورد
در دنیایش نامادریها بدند و اصلا زن قوی جایگاهی ندارد
بشدت هم در شخصیت پردازی به تناقض مبتلاس
همچنین در دام احساس گرایی گرفتار
بیشتر ادعاها در دیالوگ است ته نشان دادن
درک و تصویر و تصور درستی از آن دوران ندارد و قصه و بازیها و در کل سریال حس و حال و هوای ان دوران را ندارد
از بیان گرفته تا شخصیت پردازی و قصه و…
نکته مهن دیگر تمام مبارزان چپی ان
اغلب کمونیستم یاهمان توده ایهای بی وطن که اینجا جز دکتر قطب زاده همه مثبت اند
و اسلام گراها هم اسلام چپ!
ماهی سیاه کوچولو که خیلی ها معتقدند اثری است که بیشترین عصوگیری برای توده ایها را داشته
سرو که نماد آزادیست و…از همان تیتراژ اول و آغاز سریال بنایش را گداشته اند
اعتراص کارگران و دانشجویان و…بیشتر در این قسمت است ولی البته با همان تناقض مذکور
ساواکی هم که در فیلم میبینیم با انچه خود شاه و مردم زخم خورده از آن میگویند(نه حکومتیها یا ساواکیان پیوسته به نظام بعد) بسیار توفیر دارد و عیرقابل بخشش است دست کم برای ان هموطنان معترص یا به ناحق و با پاپوش خودساواکیان زیر شکنجه رفته!
خلاصه کلام سریالی ضعیف است که قال باور نیست و برگ برنده اصلیش بازی چند بازیگر خوب مثل آقایان بهبودی،شیری،غفاری و ابر است
خانم رضوی هم بازی خوبی دارند
ولی کاراکترهای جوان نه سن و نه بازیشان به نقش نمیخورد
خانم پاکروان نویسنده فیلمنامه خوبی نیست و به اصول پایبند نیست و شاید مهمترین علت ضعف کارهایش همین باشد
همین سریال تاسیان پوشش را حدف کنیم برای خیلیها دیدن ندارد چون پاکروان قصه گوی مسلطی نیست و اثارش بشدت مورد نقد وارد میشود
واقعا تا اینجا سریال بی نقصی بوده امیدوارم تا آخر همینجور باشه