در سینمای ایران با تصویر مادران رنجکشیده بسیاری روبهرو بودهایم؛ مادرانی که به خاطر بیماری یا مشکلات روحی و جسمی، اسارت، شهادت، قتل یا اعدام فرزندانشان، در دورهای از زندگی، رنج بسیار زیادی کشیدهاند یا بعد از بلایی که بر سر آنها آمده دیگر نتوانستهاند زندگی عادیشان را پی بگیرند. تصویر این مادرها هنوز هم پس ازز سالها در ذهنمان مانده است. حالا در فیلم «بیبدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده، با دو مادر در دو جایگاه کاملا متفاوت روبهرو هستیم. الناز شاکردوست و گلاره عباسی، در جایگاه مادر مقتول و مادر قاتل، بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشتهاند.
به گزارش فیلمنیوز، فیلم «بیبدن» امسال در بخش رقابتی چهلودومین جشنواره فیلم فجر حضور نداشت و به همین دلیل هم بازی الناز شاکردوست و گلاره عباسی در این فیلم توسط داوران دیده نشد. این فیلم 23 اسفند سال گذشته اکران شد و حالا پس از گذشت یک ماه از شروع اکران، 21 میلیارد تومان فروش کرده است. به بهانه اکران «بیبدن» نگاهی داریم به بازی بازیگرانی که به خاطر بازی در نقش مادران رنجکشیده در ذهنمان ماندهاند. البته تعداد نقش مادران رنجکشیده سینمای ایران بیشتر از اینهاست. این نقشهای مهم توسط تحریریه فیلمنیوز انتخاب شدهاند.
گلاب آدینه | زیر پوست شهر | رخشان بنیاعتماد | 1379

رخشان بنیاعتماد در «زیر پوست شهر» توأمان روی مسئله فقر مالی و فرهنگی دست گذاشته بود و اوضاع و احوال خانوادهای را در آستانه انتخابات مورد توجه قرار داده بود. خانوادهای که هرکدام از اعضای آن برای پیشرفت تلاش میکردند اما راهی به جایی نداشتند. شخصیت اصلی فیلم طوبا است، زنی که در یک کارخانه کارگری میکند تا خرج خانوادهاش را دربیاورد. شوهرش کار نمیکند و خانهنشین شده و طوبا علاوه بر کارگری، باید حواسش به امورات خانواده هم باشد. با اینحال مادری سرزنده و خوشبین است، با بچههایش رابطه دوستانهای دارد و سعی میکند راه را برای رسیدن آنها به آرزوهایشان هموار کند گرچه کاری از دستش برنمیآید. مصاحبه طوبا جلوی دوربین تلویزیون در روز انتخابات درباره مشکلات زنان سرپرست خانواده یکی از به یادماندنیترین سکانسهای فیلم است.
گلشیفته فراهانی | میم مثل مادر | رسول ملاقلیپور | 1385

رسول ملاقلیپور در این فیلم به تبعات جنگ پرداخته و زندگی مادری به نام سپیده را به تصویر میکشید که در زمان جنگ، تحت تاثیر بمباران شیمیایی قرار گرفته بود. سالها بعد به او میگفتند جنیناش هم به همین دلیل دچار مشکل خواهد شد و سونوگرافی هم نشان میداد که این فرزند معلول به دنیا میآید. همسر زن نمیخواست با این فرزند معلول دچار دردسر و دست و پایش بسته شود و برای همین زنش را مجبور به سقط جنین میکرد. سپیده اما نمیتوانست از فرزندش دل بکند. با وجود بیمهری همسرش، تصمیم میگرفت بهتنهایی بچه را نگه دارد و نهایتا او را ناقص به دنیا میآورد. او با وجود تمام سختیهایی که به خاطر بیماری خودش، مادرش و فرزندنش تحمل میکرد، اجازه نمیداد پسرش را به آسایشگاه معلولان منتقل کنند و تمام توانش را میگذاشت تا او مثل بقیه رشد کند و هنرمند بار بیاید. سپیده به بهانه آموزش پسرش، برای سایر فرزندان معلول هم فرصتی ایجاد میکرد تا بتوانند هنرشان را به نمایش بگذارند.
بیتا فرهی | خون بازی | رخشان بنیاعتماد | 1385

بیتا فرهی در فیلم «خون بازی» نقش مادر دختری معتاد را ایفا کرد؛ مادری که در گذشته نتوانسته آنطور که باید برای فرزندش وقت بگذارد و حالا در بدترین شرایط از او میخواهد به زندگی عادی برگردد. ماجرا درباره دختری به نام ساراست که اعتیاد زیادی به مواد مخدر دارد. نامزدش قرار است از خارج بیاید تا با او ازدواج کند و مادرش مجبور است در مدت زمان کوتاهی او را ترک دهد. جذابیت داستان به ترسیم عواطف مادر و دختری است. بخش مهمی از فیلم در جاده و در ارتباط با تلاش مادر برای ترک دادن ساراست. مادری که با تمام وجودش از شرایط دخترش ناراحت است اما مجبور میشود برای اینکه او را از دست ندهد برایش مواد جور کند. در این مسیر سختیهای زیادی میبیند بارها به گریه میافتد و فریاد میکشد و به استیصال میرسد. تلاش فرهی برای نمایش این استیصال در فیلم بسیار موفق از آب درآمده و بخش مهمی از بار احساسی فیلم به حضور او بستگی دارد.
فاطمه معتمدآریا | اینجا بدون من | بهرام توکلی | 1389

فاطمه معتمدآریا در فیلم «اینجا بدون من»، نقش مادر دختر معلولی به نام یلدا را دارد که مدام نگران آینده اوست. با این حال نمیخواهد بپذیرد او با بقیه دخترها فرق دارد. مدام تلاش میکند کاری کند که زندگی دختر و پسرش سروسامان پیدا کند اما راهش را نمیداند. هرکاری میکند یلدا از خانه بیرون برود و در جامعه باشد، او حاضر نمیشود کنج خانه را رها کند و مادر از این ماجرا در رنجی همیشگی است. وقتی میفهمد یلدا به دوست برادرش علاقهمند شده، با شوق و شعف برای مهمانی خانوادگیشان یک کاناپه میخرد و برای دیگران تعریف میکند که دارد داماددار میشود؛ توهمی که نهایتا به جایی نمیرسد و حال یلدا را بدتر میکند. معتمدآریا با تمام وجودش احساسات یک مادر تنها و غمگین را به تصویر میکشد.
هنگامه قاضیانی | من مادر هستم | فریدون جیرانی | 1389

در فیلم «من مادر هستم»، فریدون جیرانی روی خانوادهای بیسروسامان و درحال فروپاشی دست میگذارد. زن و شوهری که باهم اختلاف دارند و دختر خانواده به دلیل تنهایی زیاد به دوست خانوادگیشان سعید که او را عمو خطاب میکند پناه میبرد و در شرایطی که هردو مواد مصرف کردهاند و حالت طبیعی ندارند، توسط او مورد تجاوز قرار میگیرد. دختر که هضم این مسئله برایش سخت است او را میکشد و به سادگی تبدیل به یک قاتل میشود. آنهم در شرایطی که از او باردار شده است. اینجاست که هنگامه قاضیانی در نقش مادر اهمیت زیادی پیدا میکند. مادر تصمیم میگیرد به جای دختر، قتل را به عهده بگیرد و بالای دار برود؛ تصمیمی عجیب و ترسناک که فقط از یک مادر برمیآید. با این حال آوا زیر بار نمیرود و قتل را گردن میگیرد. سکانس پایانی فیلم، جایی که آوا میخواهد برای آخرین بار مادرش را ملاقات کند، یکی از احساسیترین بخشهای فیلم اتفاق میافتد؛ جایی که همه منتظرند آوا بخشیده شود و چنین اتفاقی نمیافتد. «من مادر هستم» جزو پرحاشیهترین فیلمهای سینمای ایران است و زمان اکران با اعتراضهای فراوانی روبرو شد.
مریلا زارعی | شیار 143 | نرگس آبیار | 1392

یکی از مهمترین نقشهای کارنامه مریلا زارعی، «شیار 143» است. زارعی در این فیلم انتظار و چشمبهراهی مادری صبور به نام الفت را در فراق فرزند در برهههای مختلف زمانی به تصویر میکشد. اُلفت در یکی از روستاهای دورافتاده زندگی میکند. او سالها در انتظار فرزندش یونس که به جنگ رفته میماند و از هرکسی سراغش را میگیرد. این انتظار همه را خسته میکند اما او ناامید نمیشود. اهمیت شخصیت الفت از این جهت است که نرگس آبیار او را مثل یک زن واقعی روستایی تعریف کرده. زنی که با رفتن پسرش یونس به جبهه زندگیاش تغییر میکند. وقتی متوجه میشود تمام همرزمانش شهید یا اسیر شدهاند وضعیت تغییر میکند. او شبانهروز دنبال پسرش میگردد و حتی یک رادیو به کمرش میبندد تا مدام در جریان اخبار رزمندگان قرار بگیرد. این مسئله سالیان سال طول میکشد تا اینکه جنگ تمام میشود و باز هم خبری از یونس نمیشود تا اینکه بالاخره با در آغوش گرفتن استخوانهایش به آرامش میرسد.
پگاه آهنگرانی | بدون قرار قبلی | بهروز شعیبی | 1400

در «بدون قرار قبلی» با مادر یک کودک اوتیسمی و مشکلاتی که تجربه میکند روبهرو هستیم. یاسمین با بازی پگاه آهنگرانی پس از درگذشت پدرش به وصیت او عمل میکند و در سفری به ایران باز میگردد. پسر اوتیسمیاش خیلی سخت با تغییرات کنار میآید و این مسئله زندگی یاسمین را تحتالشعاع قرار میدهد. تا اینکه رفته رفته با حضور در کشور خودش و همراهی با خانوادهاش به آرامش میرسد. زندگی یاسمن بعد از بازگشت به ایران دچار تغییر میشود و همین تغییر است که محور اصلی داستان فیلم را میسازد. فیلم با اینکه به صورت مستقیم روی احساسات شخصیتها تمرکز نمیکند، به اثری عاشقانه و در عینحال مادرانه لطیفی تبدیل میشود. نقشآفرینی آهنگرانی در قالب مادر یک فرزند متفاوت، او را به لحاظ بازیگری هم موقعیتی جدید قرار میدهد.
الناز شاکردوست | بیبدن | مرتضی علیزاده | 1402

الناز شاکردوست در نقش مادر مقتول فیلم «بیبدن»، با چالش مهمی روبهروست. برای اولین بار در نقش مادر دختری جوان به میدان آمده و سنش چند سالی بالاتر از خود واقعیاش به نظر میرسد. این زن با به قتل رسیدن دخترش و اتفاقاتی که در نتیجه این قتل افتاده، باید بین قصاص و بخشش یک راه را انتخاب کند و از سویی تلاش کند راز دخترش فاش نشود و آبرویش نریزد. تمام تلاشش را میکند که جنازه دخترش را پیدا کند و از آنجایی که به جایی نمیرسد، به استیصال میرسد. شاکردوست در این فیلم با یک گریم قابل توجه تبدیل به زنی میانسال و رنجکشیده تبدیل شده که نه در قید لباس و آرایش چهره است و نه انگیزهای برای ادامه زندگی دارد. چهرهاش زرد شده و برای اینکه باورپذیری بیشتری در این نقش داشته باشد، اندکی قوز میکند.
گلاره عباسی | بیبدن | مرتضی علیزاده | 1402

گلاره عباسی برای اولین بار در فیلم «بیبدن» نقش مادر پسری جوان را بازی کرده؛ مادری که از همسرش جدا شده و مدتها دور از خانواده زندگی میکرده اما وقتی با پرونده قتل پسرش روبهرو میشود بههم میریزد. برخلاف همسرش که اطمینان دارد اتفاقی برای پسرشان نمیافتد و هیچکس نمیتواند او را به اعدام محکوم کند، مادر خودش را به آب و آتش میزند تا رضایت بگیرد. او به در خانه مادر دختر میرود و التماس میکند و به پای او میافتد تا رضایت پسرش را بگیرد. در ابتدای فیلم که هنوز متوجه نیست چه بلایی سر پسرش آمده، عباسی را با لباسهای رنگی و آرایشی غلیظ میبینیم اما رفته رفته وقتی متوجه میشود ماجرا از چه قرار است چهرهاش رنگ میبازد. زمانی که برای گرفتن رضایت میرود، رنگ چهرهاش پریده، چشمهایش گود رفته و پیشانیاش چین افتاده. درواقع همزمان با تغییر حالت روحی، چهرهاش هم خستهتر و مغمومتر و زردتر میشود. این کریم کاملا مکمل بازی عباسی شده و باورپذیری نقش را بالاتر برده است.