مرجان فاطمی | سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، بعد از حدود دو ماه توقیف، از جمعه 3 مرداد مجددا به جریان افتاد. قسمت دوم سریال بیشتر روی زندگی خانوادگی زری و یوسف پیش میرود و حجم اتفاقها در آن پایین است، با اینحال با استقبال بیشتری نسبت به قسمت اول روبهرو شده است. یکی از ویژگیهای این اقتباس ادبی، پایبندی کامل به جزئیات کتاب سیمین دانشور است؛ شیوهای که از یک سو موافقان بسیاری دارد و از سوی دیگر با نقدهای زیادی روبهرو شده است. آیا میتوان گفت «سووشون» اقتباس موفقی است؟
به گزارش فیلمنیوز، با به جریان افتادن انتشار سریال «سووشون» نگاهی داریم به شیوه اقتباس نرگس آبیار از رمان مشهور سیمین دانشور.

در فیلمها و سریالهایی که به نحوی براساس یک رمان مشهور شکل گرفتهاند، با انواع و اقسام شیوه اقتباس مواجهایم. بعضی از آثار صرفا با نگاهی آزاد نسبت به رمان ساخته شدهاند. در بعضی از آنها چارچوب اولیه و کلیات یکی است اما کارگردان اثر سعی کرده است در جزئیات، سلیقه خودش را اعمال کند. بعضی آثار اقتباسی خیلی زیاد به منبع اقتباس نزدیک شدهاند و در عین پایبندی سعی کردهاند، اثری مستقل تولید کنند.
در سریال «سووشون»، نرگس آبیار به تمام جزئیات موجود در رمان سیمین دانشور پایبند مانده است. هم در انتخاب بازیگران و گویش آنها، هم طراحی صحنه و لباس، هم جزئیات روابط و دیالوگها و … کاملا منطبق بر رمان پیش رفته. همه بازیگران از آن جهت که ماجراهای داستان در شیراز میگذرد، شیرازی حرف میزنند و از سوی دیگر ویژگیهای ظاهریشان مشابه با شخصیتهای رمان شکل گرفته است.
پایبندی زیاد به محتوای اثر از این جهت که وفادارنه است و به مخاطبان فرصت میدهد با تماشای آن کل اتفاقهای رمان را جزء به جزء مرور کنند، اتفاق خوشایندی است. بخصوص اینکه آبیار برای نمایش درونیات شخصیت زری، تمهیداتی اندیشیده است. در جاهایی این تخیلات را به صورت نقاشی و انیمیشن نشان میدهد و در بخشهایی با تغییر زاویه دوربین، تار کردن صحنه و حرکتهای دوربین روی دست مخاطبان را به این فضای ذهنی میبرد.

با وجود اینکه میتوان این پایبندی کامل را قابل تأمل دانست اما نقدهایی هم به آن وارد است. بهرحال رمان و سریال دو فرم جداگانه دارند و خیلی از مسائل را نمیتوان به قالب تصویر درآورد. مثلا در قسمت اول با یک دیالوگ بسیار طولانی حدود پانزده دقیقهای از مک ماهون با زری و یوسف مواجهیم. خواندن یک دیالوگ طولانی در رمان کار سختی نیست اما نمیتوان انتظار داشت مخاطبان یک سریال، بنشینند و از اول تا آخر به یک دیالوگ طولانی گوش بدهند. طبیعتا حجم بالای این بخش اتصالشان را با اثر قطع میکند.
نکته مهم دیگر اینکه توجه بیش از حد به جزئیات با وجود جذابیت، ریتم اثر را کند میکند. انتظار مخاطبان از خواندن یک فصل رمان با تماشای یک قسمت سریال متفاوت است. خواندن جزئیات در رمان جذابیت زیادی دارد اما مخاطبان سریال در هر قسمت به دنبال انواع و اقسام ماجراها هستند. دلشان میخواهد بعد از پایان هر قسمت بتوانند ماجرایش را تعریف کنند. آنچه در قسمت دوم «سووشون» میبینیم با وجود تمام جذابیتها در فرم و محتوا، ماجرای به نسبت نحیفی دارد و شاید به همین دلیل است که برخی مخاطبان تماشای آن را از حوصله خود خارج دانستهاند.

مسئله مهم بعدی به حرکات دوربین روی دست برمیگردد. بخشی از ماجراهای «سووشون» در ذهن زری اتفاق میافتد. درواقع همزمان با پیش رفتن ماجراها در صحنه مرکزی، ما ماجراهایی را هم در ذهن زری شاهد هستیم. آبیار برای نمایش این خیالات، از دوربین روی دست استفاده کرده است؛ شیوهای که برای بسیاری از مخاطبان خوشایند نیست. در بخشی از کامنتها میخوانیم که عدهای نوشتهاند سرشان از چرخش دوربین گیج رفته و احساس خوبی نسبت به آن ندارند. این حرکت مداوم باعث شده چشمها مدام درحال چرخش باشد و ارتباط احساسی دقیقی بین مخاطب با اثر شکل نگیرد. در رمان نمایش خیالات و سیالیت ذهن بهراحتی رخ میدهد و انتقال معنی درست انجام میشود. ولی در سریال باید تمهیدی برای آن اندیشید که هم معنا به درستی منتقل شود و هم ماحصل کار خستهکننده نباشد.
بهرحال پایبندی به تکتک موارد رمان، باعث شده با اقتباسی کامل، پر ظرافت و پراحساس مواجه باشیم که البته با نقدهایی روبهروست.
«سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، جمعهها در پلتفرم نماوا منتشر میشود.