سما بابابی | اوایل دههی پنجاه است. فردین ستارهی بلامنازعِ سینمای ایران. خبرنگاری میپرسد: میگویند آواز ایرج سبب شهرت شما شده است؟ فردین میخندد و با کنایه میگوید: «…و میگویند بازیگری من سبب اشتهار ایرج شده است.» او البته خیلی زود حرفش را تصحیح میکند: «ولی نه؛ ما هر دو دست به دست هم دادیم و کار کردیم. وگرنه ایرج که بهترین و خوبترین صداها را دارد، بهجای دیگران هم آواز خوانده و میخوانَد؛ اما تیپ و حرکات دهان من است که کاملاً به صدای ایرج میخورَد. البته خیلیها که ایرج بهجای آنها خوانده همچنان در گمنامی به سر میبرند، در حالی که صدای ایرج شاید تا صد سال دیگر نیز بیرقیب باشد.»
به گزارش فیلمنیوز، محمد علی فردین پس از تحولات سیاسی اجتماعی ایران در سال 1357 خانهنشین میشود و جوانمرگ؛ یارِ غارش اما هنوز هست و امید که سالها سایهاش بر سرِ سینمای ایران بماند. در همهی این سالها اما هر وقت سخن از «فردین» شده، با ستایش از او گفته: «او طوری صدای من را پلیبک می کرد که شاید خود من هم نمی توانستم این کار را انجام دهم. ما با هم خیلی دوست بودیم و رفتوآمد خانوادگی داشتیم، جانمان به هم گره خورده بود. هر دو هم تلاش می کردیم تا کارهایی که با هم اجرا میکنیم، به بهترین شکل انجام شود. مثلا ده کار را می شنیدیم و روی آن فکر می کردیم تا سرانجام یک اثر را از بینشان برای خواندن در فیلم انتخاب کنیم. برای اینکه چه قطعهای اجرا شود، ساعتها می نشستیم و با هم حرف میزدیم.»
موسیقی فیلم در آن زمان شرایط خاص خود را داشت و ترانه جزیی جداییناپذیر از آن و به همین خاطر است که این دو هنرمندِ بزرگ، در تعامل با یکدیگر فعالیت میکردند. ایرج میگوید: «ما برای هر صحنه باید تصویرسازیِ خاصی میکردیم و باید به این نتیجه میرسیدیم که مثلاً فلان آهنگ و فلان قطعه به درد این بخش از فیلم میخورد. بعد از اینکه من و مرحوم فردین همکاریمان را شروع کردیم، مردم به سینما رو آوردند و کمکم بیش از سیصد سینما ساخته شد. در تمام آن سالها بینِ ما فقط پنج-شش ماه کدورت پیش آمد و قهر کردیم. باعث و بانی آن هم روزنامهها بودند. مدام مینوشتند ایرج باعث شهرت فردین شد یا فردین باعث شهرت ایرج شد.»

ایرج چگونه ایرج شد | ایرج حاصل یک ژنتیک موزیکال و فرزند خاندانی است که آواز در آنها به صورتِ غریزی جریان داشته است. پدربزرگش یکی از حلقههای مفقوده تاریخ آواز اصفهان است. دومین آبشخور آوازخوانی ایرج، تعزیه و اجرای آوازهای روضهخوانان خالدآباد است که او در کودکی و نوجوانی این آوازها را میشنیده و دایم با دانستههای خود انطباق میداده است. او همچنین به شدت تحت تاثیر آواز استاد جلال تاج اصفهانی است. این تاثیر ابتدا از شنیدن صدای تاج روی صفحات گرامافون شروع شده و تا جایی پیش رفت که تاج و ایرج در رادیو واقع در میدان ارگ در سال ۱۳۳۸ همدیگر را میبینند و دوستی دیرین پیدا میکنند. ایرج نابغه تمامعیاری است که صدایش در محدوده تنور از یک کاراکتر مخصوص به خود برخوردار است که شبیه هیچکس نیست و همچنان مقلدان خود را دارد.
علی شیرازی معتقد است صدای ایرج دربردارنده آوازی دلبرانه، قلندروار و قُلدُرانه یا قدرتمند است که مهمترین هدفش زیباخوانی به قصد مسرور کردن و مسحور ساختن شنونده – البته با تکیه بر گنجینه غنی موسیقی ایرانی – است. به همین سبب، هر چه این آواز به اوج نزدیکتر میشود، چشمگیرتر، شفافتر و گوشنوازتر میشود.
محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران متواضعانه دربارهی ایشان گفته است: «ما همیشه به دنبال ایشان بودهایم؛ آن موقع که من نوجوان بودم ایشان در اوج قدرت آواز خواندن و پهلوان آواز بود. دلیل من برای پهلوانی ایشان همین بس که ایشان در هشتاد سالگی هنوز مثل چهل سالگیاش آواز خواند. صداهایی که ریشه و مایه دارند، تا پس از صد سالگی، به شرط سلامتی و توانایی بدن برای آواز خواندن، فرد را در آواز یاری میکنند و تارهای صوتی تا هنگامی که انسان زنده و سالم باشد به شکل روز اولش خواهد بود. ایرج عزیز و نازنین واقعا پیشکسوت من بود و هست. صدای ایرج در کار آوازخوانی یک مترومعیار است و هنگام حساب، بالاترین حد را دارد. برای همین هنگامی که میخواهند صدایی را مثال بزنند از او استفاده میکنند و میگویند «مثل صدای ایرج»، این یعنی تبدیل به مترومعیار شده است.»

نخستین تجربههای صدای ایرج در سینما | شروع فعالیتهای سینمایی ایرج با فیلم (میهنپرست) ساخته غلامحسین نقشینه در سال ۱۳۳۲ صورت گرفت؛ دومین حضورش در فیلم «بلبل مزرعه» به کارگردانی مجید محسنی بود که ایرج به جای مجید محسنی در این فیلم آواز خواند و سپس در فیلم «روزنه امید» به کارگردانی سردار ساگر تولید شد؛ ایرج به جای وحدت آواز خواند اما حضور جدیتری او در فیلمهای فارسی دهه ۴۰ صورت گرفت، زمانی که او به جای محمدعلی فردین آواز خواند. فعالیت مشترک فردین و ایرج در عرصه سینما با فیلم «زنها فرشتهاند» به کارگردانی اسماعیل پورسعید در سال ۱۳۴۲ آغاز شد که به دلایل نامعلوم نام ایرج در تیتراژ فیلم ذکر نمیشود، اما اولین فیلم جدی محصول همکاری مشترک این دو هنرمند «آقای قرن بیستم» به کارگردانی سیامک یاسمی بود.
فردین و ایرج پلی میان وضعیت اجتماعی ایران | انگار در سینمای ایران نه فردین به تنهایی «فردین» بود و نه ایرج به تنهایی «ایرج». ترکیب فردین و ایرج پلی بیانگر وضعیت اجتماعیای بود که با جامعه زمان خود انطباق فرهنگی داشت و هم موسیقی ایرانی را به روایتی دیگر ارایه میداد. صدای ایرج آیینه تمامنمای مردم دهه ۴۰ و ۵۰ تاریخ ایران است و به همین خاطر است که مردمِ چندین نسل همچنان صدای او را دوست دارند. استاد محمد موسوی (نوازندهی برجستهی نی) میگوید: «نوروز سال 1361 از استاد بنان خواستم که ما را نصیحتی و برای ما آرزویی کند، در صحبتهای خود اظهار کرد کاش برای این که در دلها نفوذ کنم خدا صدای ایرج را به من میداد.»

گنجی که گنج ماند… | میانِ تمام تجربههای مشترکِ فردین و ایرج،، گنج قارون به عنوان مهمترین اثر این دو هنرمند محسوب میشود. در پرفروشترین فیلمفارسی تاریخ سینمای ایران، برخی رقصهای مشهور فیلمهای هندی بازسازی شده است؛ اما بومیسازی آواز با حداکثر دقت صورت گرفته و «علی بی غم» لابهلای ترانهها به خواندن گوشههایی از آوازهای دستگاهی و اجرای تحریرها و چهچهههای مفصل نیز میپردازد.

سیمایِ صدایِ ایرج جز فردین | جز فردین صدای ایرج روی بازیگرانی چون رضا ارحام صدر، ناصر ملکمطیعی، نصرتالله وحدت، رضا بیکایمانوردی، منوچهر وثوق، منوچهر صادقپور، محمدرضا فاضلی، ایرج قادری…… نشست. سالها بعد نصرت الله وحدت دربارهی او گفت: «وقتی برای نخستین بار ایرج در یک فیلم آواز خواند، لیپ سینک آن را من انجام دادم، البته آن روزها صدابرداری در سر صحنه وجود نداشت و باید حتماً در اتاق صدابرداری کنار هم می نشستیم و با توجه به تصویر حرفهایمان را میگفتیم. ایرج با همان درجههایی که روی شانه هایش بود در کنار من نشست و نخستین بار این آهنگ را خواند و من این افتخار را هیچ گاه فراموش نخواهم کرد.»
صدای ایرج به روی او ۱۰۵ ترانه برای فیلمهای فارسی خواند و ماندگارترین اجراهایش ترانه فیلمهای میلیونرهای گرسنه و گنج قارون هستند.