سریال «اجل معلق» در سه قسمت ابتدایی با فرشته مرگ و انتقال انسان از دنیا به برزخ شوخی کرده است؛ ایدهای بامزه که جزو نکات مثبت این سریال به حساب میآید.شخصیت داوود با بازی رضا عطاران مردی بیکار از طبقه پایین جامعه است که اجلش رسیده و باید از دنیا برود اما سیستم هوشمند اجل معلق هنگ میکند و امکان انتقال کامل وجود ندارد برای همین هم مجبور است همهجا اجل معلق را همراهی کند. پیشتر در فیلمهای مختلف از «شبنشینی در جهنم» و «روز فرشته» گرفته تا «خواب تلخ» و «اخلاقتو خوب کن»، شاهد شوخی با مرگ و اتفاقهای پس از مرگ بودهایم و حالا «اجل معلق» به شکلی دیگر به آن پرداخته است.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه انتشار قسمت سوم سریال «اجل معلق» به کارگردانی عادل تبریزی مروری داریم بر آثاری که به نحوی با موقعیتهای مرتبط با مرگ شوخی کردهاند.
شبنشینی در جهنم | ساموئل خاچیکیان | 1335

یکی از قدیمیترین فیلمهایی که با مسئله مرگ و جهان پس از آن شوخی کرده است، «شبنشینی در جهنم» ساموئل خاچیکیان است. بخشهایی از فیلم به کارگردانی موشق سروری ساخته شده و خاچیکیان از یک جایی به بعد کارگردانی آن را به عهده گرفته است. «شبنشینی در جهنم» فیلم بسیار مهمی در تاریخ سینمای ایران است و برای اولین بار در آن تصویری از جهنم نمایش داده میشود. صحنههای آن ابتدایی است اما با توجه به اینکه در دهه سی وبا کمترین امکانات ساخته شده بسیار جذاب به نظر میرسد. ماجرا درباره مرد ثروتمند و خسیسی است که به خانوادهاش سخت میگیرد و اجازه نمیدهد دخترش با پسرعمویش ازدواج کند. او به پسرش هم بیتفاوت است. تا اینکه یک شب بیمار میشود و در خواب کابوس میبیند مرده است و به جهنم افتاده. او با انواع و اقسام عذاب و درد روبهرو میشود و بهشدت میترسد. وقتی بیدار میشود زندگیاش تحتتاثیر این کابوس تغییر میکند و تصمیم میگیرد ثروتش را بین خانواده تقسیم کند.
زنگها | محمدرضا هنرمند | 1364
فیلم «زنگها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند براساس فیلمنامه محسن مخلملباف ساخته شده و به شیوه جالبی روی مسئله مرگ دست گذاشته است. ماجرای فیلم در یک مکان نامعلوم روایت میشود؛ شهری که ساکنانش با یک تلفن در جریان نزدیک بودن مرگشان قرار میگیرند. پلیس دخالت میکند اما نمیتواند سر از این تماسهای تلفنی دربیاورد. تا اینکه یک خبرنگار سعی میکند بعد از یکی از این تماسهای تلفنی خودش را برساند و اطلاعات جمع کند. بعد از آن مدام سراغ افرادی که با آنها تماس گرفته شده میرود و به جایی نمیرسد تا اینکه بالاخره به خودش هم تلفن میشود و موقع فرار در دریا سقوط میکند. فضای فیلم به نحوی است که مشخص نمیشود پای یک قاتل درمیان است یا نیرویی ماورایی. این فیلم در دهه شصت ساخته شده و خیلیها آن را به خاطر نمیآورند.
روز فرشته | بهروز افخمی | 1372

در فیلم «روز فرشته» به کارگردانی بهروز افخمی، ماجرا درباره شخصیتی خسیس به نام عنایتالله است که در آستانه مرگ قرار میگیرد و در مواجهه با فرشته مرگ متوجه میشود وقت زیادی برای زندگی ندارد. او به صورت روح به خانهاش برمیگردد و به واقعیت خیلی از مسائل در اطرافش پی میبرد. در کنار فرشته مرگ، جنی هم با بازی اکبر عبدی وجود دارد که خودش معتقد است جن بودداده نیست و ماموریت پیدا کرده کاری کند عنایتالله تا دیر نشده توبه کند. حضور این جن آنهم با سری تراشیده و گوشهایی دراز و دندانهایی نصفهونیمه که گهگاه در قالب دراکولا هم ظاهر میشود بخش مهمی از حالوهوای کمدی فیلم را پیش میبرد. «روز فرشته» به طور کلی یک کمدی فانتزی است. ماجرای فیلم در یک ناکجا آباد اتفاق میافتد و حضور فرشته و جن و فضای فانتزی آن در ابتدای دهه هفتاد، موقعیتی جذاب پدید آورده است.
گاهی به آسمان نگاه کن | کمال تبریزی | 1381

فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن» به کارگردانی کمال تبریزی را شاید نتوانیم یک کمدی صرف به حساب بیاوریم. این فیلم هم رگههایی از کمدی دارد و هم در لحظههایی بسیار جدی است. داستان حول و حوش اتفاقات مربوط به یک آسایشگاه جانبازان جنگ میگذرد و ارواحی که هر کدام به دلیلی در این دنیاسرگردان و منتظر هستند. رضا کیانیان نقش هاتف یا روحی مطلع را دارد. شاخصترین ویژگی ظاهریاش، موهایی است که به عقب شانه کرده و لاخهایی سفید در میان آنها دیده میشود. او از زندگی و زمان مرگ آدم ها خبر دارد. در مقطعی از آسمان به زمین میآید تا به زندگی و سرنوشت جانبازان یک آسایشگاه جنگ بپردازد. در این بین دستیار هاتف به نام اصغر نقیزاده، وظیفه همراهی ارواح تازه درگذشته در دنیا و تحویل آنها به مأمور جهنم در آن دنیا را برعهده دارد و موقع انتقال پیرمردی که به اسم کار خیر، تجارت میکند به مشکل برمیخورد.
خواب تلخ | محسن امیریوسفی | 1382

«خواب تلخ» اولین فیلم کارنامه محسن امیریوسفی است. محور اصلی داستان فیلم روی یک مردشور به نام اسفندیار است. او بعد از یک عمر فعالیت در زمینه شستن مردهها، حالا احساس می کند زمان مرگ خودش فرا رسیده. نکته جذاب در «خواب تلخ» چگونگی مواجهه اسفندیار با عزرائیل است. او از طریق یک تلویزیون سیاهوسفید با عزرائیل حرف میزند و جنس گفتوگوهایشان آنقدر صمیمانه است که همه از سادگی آن لذت میبرند. امیریوسفی ماجرای اسفندیار را در فضایی کمدی پیش میبرد و خیلی ظریف با مسئله مرگ شوخی میکند. این فیلم اولین بار سال ۲۰۰۴ در بخش دو هفته کارگردانهای جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و علاوه بر دریافت جایزه نگاه جوان این بخش، نامزد دریافت دوربین طلایی کن هم شد.
اخلاقتو خوب کن | مسعود اطیابی | 1389

در فیلم «اخلاقتو خوب کن» باز هم لحظه مرگ، دستمایه یک کمدی میشود. رضا عطاران در نقش بشارت یا همان فرشته مرگ ظاهر شده؛ فرشتهای که دستور پیدا میکند تا فردی به نام ابراهیم را که براثر تصادف به کما رفته را به دنیا باز گرداند. این فرشته مرگ، فقط مامور گرفتن جان نیست. او با دغدغه ابراهیم همراه شده و در طول فیلم میخواهد به او کمک کند. مهمترین ویژگی این فرشته مرگ در این فیلم بامزه بودن است. سرش بیموست، ریش دارد و رفتارش مخاطبان را به خنده میاندازد. درواقع رضا عطاران از پتانسیلی که نقش فرشته مرگ در اختیارش میگذارد برای ساخت موقعیتهای کمدی بامزه استفاده میکند. «اخلاقتو خوب کن»، یک کمدی معمولی است که قصد دارد معنای مهمی را در قالب شوخی و خنده روایت کند که البته در جاهایی به دام شعار میافتد.
اجل معلق | عادل تبریزی | 1404

در سریال «اجل معلق» با فردی به نام داوود مواجهیم که اجل معلق ماموریت پیدا کرده جانش را بگیرد اما از آنجایی که سیستمهای انتقال افراد از دنیا به برزخ هوشمند است به خاطر ضعف اینترنت و اختلال فیلترشکنها در ایران، دستگاه اجل معلق هنگ میکند انتقال روح به آن دنیا بهصورت کامل انجام نمیشود. روح داوود به جسم برمیگردد اما باید تا موقع مرگش با اجل معلق همراه بماند. به همین دلیل هم در جریان کامل مرگ و میر اطرافیان قرار میگیرد. یکی از موقعیتهای جذاب سریال به کلکلهای میان داوود و اجل معلق برمیگردد. رضا عطاران در نقش داوود با بهزاد خلج در نقش فرشته مرگ، مدام بگومگو دارد و موقعیت او را جدی نمیگیرد. مدام در کارش دخالت میکند و جایگاهش را پایین میآورد. در «اجل معلق» با یک کمدی موقعیت در ارتباط با لحظه مرگ و جدا شدن روح مواجهیم؛ اتفاقی که پیشتر به این شکل شاهدش نبودهایم.