مهران مدیری پس از ده سال، از سریال جدیدش در تلویزیون رونمایی کرد. قسمت اول «شیش ماهه»، پنجشنبه چهار دی از شبکه سه پخش شد. سریالی که مدتها انتظار تماشایش را داشتیم، در اولین قدم چندان پرقدرت ظاهر نشد. درست است که نمیتوانیم با تماشای صرفا یک قسمت درباره اثری قضاوت کنیم و به این مسئله هم واقفیم که اصولا آثار مدیری بعد از گذشت چند قسمت قوام پیدا میکنند، اما آنچه در قسمت اول این سریال دیدیم، کولاژی فرسوده و دِمده از ایدههای آثار قبلیاش بود، بدون برگ برندهای که ذرهای امیدوارمان کند. شاید با شروع بازی خود مهران مدیری در قسمتهای بعد، اوضاع اندکی بهتر شود؛ البته فقط شاید.
به گزارش فیلمنیوز، مهران مدیری بعد از شکست دو سریال «دراکولا» و «قهوه پدری»، به تلویزیون برگشت تا با ساخت «شیش ماهه» بار دیگر خودش را در این رسانه محک بزند. قسمت اول این سریال، پنجشنبه 4 دی پخش شد. نگاهی اجمالی داریم به ابعاد مختلف آن.

فردی آسیبپذیر میان جمع | در بسیاری از آثار مهران مدیری، شخصیتی به نسبت عاقل اما منفعل و دستوپاچلفتی وجود دارد که مدام از سوی اطرافیانش آسیب میبیند. حالا این نقش در اختیار محمد شعبانپور قرار گرفته؛ مردی به نام شاهین که همسرش به دلیل مشکلات روحی از او جدا شده، خانوادهاش مدام کنترلش میکنند و برای زندگیاش تصمیم میگیرند، تراپیستش رازهایش را برای دیگران برملا میکند و خلاصه هر تصمیمی میگیرد به نحوی با دخالت اطرافیان نابود میشود. شخصیت شاهین بامزه است اما بامزگی خالی کافی نیست. نه جنس مواجههاش با دیگران به نسبت کارهای قبلی مدیری فرقی دارد و نه در رفتار اغراقشده دیگران تغییری به وجود آمده است.

شوخی با هنرمندان و محافل هنری | مدیری در «پاورچین»، «مرد هزارچهره»، «قهوه تلخ»، «دراکولا» و … بارها با هنرمندان و حضور افراد در محافظ هنری شوخی کرده است. بارها در آثارش با موقعیتهایی روبهرو بودهایم که در آنها عدهای از یک اثر به شدت نازیبا یا معمولی تعریف کردهاند یا با صحبتهای اغراقشده درباره یک اثر، به آن معنا و مفهومی جدید بخشیدهاند. اگر به خاطر داشته باشید کاراکتر «طغرل» در «پاورچین» با اینکه یک سرایدار معمولی بود اما حرفهای فلسفی میزد و پایبد هنرهای مفهومی بود یا در «مرد هزار چهره»، خواندن لیست خرید به مثابه یک شعر مفهومی در نظر گرفته میشد و همه را مشعوف میکرد. حالا در «شیش ماهه»، نمایشگاه جوراب مردانه، معنایی فلسفی پیدا کرده یا شکستن آینه دستشویی به عنوان یک هنر مفهومی مدرن شناخته میشود. موقعیتها جدید نیستند و حتی تضاد میان آنها با واقعیت هنر هم خندهای به لب نمیآورد.

شخصیتهای مهم دفرمه شده | در آثار مدیری این سوال زیاد مطرح میشود که اگر یک شخصیت، رفتاری خارج از عرف جایگاهش انجام دهد چه خواهد شد؟ در «مرد هزار چهره» به جذابترین شکل ممکن شاهد پاسخ به این سوال بودیم. کاراکتر شصتچی مدام در موقعیتهای مهم قرار میگرفت و از آنجایی که تبحری در هیچیک از آنها نداشت، رفتارش کاریکاتوری به نظر میرسید. در «پاورچین» با رئیسی روبهرو بودیم که صرفا به دنبال تایید و توجه بود و کاری از پیش نمیبرد. یا مثلا در «قهوه تلخ» جهانگیرشاه کوچکترین درکی از امور کشورداری نداشت و در «هیولا» یک معلم ساده مدرسه رفتهرفته به یک مافیای بزرگ تبدیل میشد. حالا در «شیش ماهه» با یک دکتر روانشناس روبهرو هستیم که هیچ درکی از علم روانشناسی ندارد. وقت و بیوقت همه به مطبش سر میزنند، او توانایی راهنمایی دادن ندارد و از سوی دیگر رازهای مراجعینش را برای دیگران برملا میکند. این موقعیت هم تکراری به نظر میرسد و تنها نقطه مثبتش بازی خود حسن معجونی در این نقش است.

جای خالی مدیری | مهران مدیری در فصل دوم «درحاشیه» بازی نکرد و سریال به ضعیفترین شکل ممکن روی آنتن رفت. در «دراکولا» خیلی کم حضور داشت و در «قهوه پدری» هم نقشش به نسبت حاشیهای بود. به احتمال زیاد در «شیش ماهه» هم حضور پررنگی نخواهد داشت. در قسمت اول خبری از مدیری نبود و همین هم به ضعف اثر تبدیل شد. نه موقعیتها بکر بودند و جذابیت داشتند، نه شخصیتها میتوانستند مخاطبان را اقناع کنند و نه بهطور کلی برگ برنده خاصی در این قسمت دیده میشد. شاید دستکم حضور خود مدیری میتوانست توجهها را جلب کند و امتیازی مثبت برای سریال باشد اما خبری از او نبود.
بخشی از آثار مدیری در قسمتهای ابتدایی موفق نبودهاند اما کمکم قوام پیدا کرده و توجهها را جلب کردهاند. به نظر میرسد دست کم تا قسمت پنجم برای قضاوت صبر کنیم. امیدواریم وضعیت طوری پیش برود که بتوانیم درباره نقاط قوت اثر هم بنویسیم.




