مرجان فاطمی | شصت سال پیش فیلم سینمایی «گنج قارون» به کارگردانی سیامک یاسمی با بازی محمدعلی فردین در نقش علی بیغم، فضای سینمای ایران را تغییر داد و رکوردی عظیم برجا گذاشت. این فیلم در آبان 1344 میلیونها مخاطب را به سینماها آورد و رکورد فروش میلیونی را در سینمای ایران زد. شور و شوق زیادی در مخاطبان به وجود آورد و فردین را به ستاره بیچونوچرای سینمای ایران تبدیل کرد. در جامعهای که بخش مهمی از مردمش وضعیت مالی خوبی نداشتند، تماشای زندگی جوانی فقیر که با سادگی و قناعت زندگی میکرد و خوشبختی را نه تنها در ثروت، بلکه در لذت بردن از لحظات زندگی میدید، جذابیت زیادی داشت. بیمنطق بودن فیلم و باورناپذیری اتفاقهای آن، اهمیت چندانی نداشت. برای مردم مهم نبود که علیبیغم چطور از خانهای فقیرانه به خانه یک میلیون راه پیدا میکند، مهم این بود که او نماینده آرزوهای طبقه فرودست بود و به آنها القا میکرد که خوشبختی در دل آدماست و حتی در عین فقر میتوان زندگی بهتری از یک ثروتمند داشت.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه روز ملی سینما، آگراندیسمان این هفته را به کاراکتر جذاب و پرطرفدار «علی بیغم» در فیلم «گنج قارون» با بازی محمدعلی فردین اختصاص دادهایم؛ کاراکتری که یک جورهایی در زمان اکرانش به نماینده مردم فقیر تبدیل شده بود و به آنها حس ارزشمندی میداد.

ویژگیهای ظاهری | علی بیغم نماینده مردم فقیر جامعه بود و به همین دلیل سرووضع چندان چشمگیری نداشت. یک کارگر کفاشی که لباسهای سادهای به تن میکرد و چهرهای مردانه داشت. نه مدل موهایش خاص بود و نه لباسهای مدل بالا میپوشید. درواقع سادگی این کاراکتر باعث میشد مردم بتوانند او را یکی از میان خودشان ببینند و با قهرمانیهایش حس خوب بیشتری پیدا کنند.

ویژگی کاراکتر | علی تمام زندگیاش با فقر گره خورده بود. مادرش از راه شستن رختهای مردم و خیاطی اموراتشان را می گذراند و خودش هم پول کمی درمیآورد و در خانه دوستش حسن جغجغه زندگی میکرد. درواقع قلب مهربان و انسانیت و جوانمردی، مهمترین ویژگی این کاراکتر بود. او خیلی اتفاقی مردی را از خودکشی نجات میداد و در ادامه معلوم میشد آن مرد قارون بوده و نهایتا پدر واقعی علی. علی که سالیان سال در فقر بزرگ شده بود نمیتوانست زندگی باشکوه قارون را پذیرد و ترجیح میداد در فقر اما با عزت نفس زندگی کند و همین ویژگی باعث شد مخاطبان علاقه زیادی به او پیدا کنند. دیالوگهای علی مثل «کم میخوریم و گرد میخوابیم و از همه پولدارها آقاتریم» یا «من زندگی فقیرانهمو به گنج قارون نمیدم» حرفهایی بود که شاید الان شعاری به نظر برسد اما آن زمان به مذاق تماشاگران خوش میآمد. علی درآمدی نداشت اما شاد به نظر میرسید و اصلا خوشبختی را در مادیات نمیدید. در عین فقر احساس خوشبختی میکرد و روی این مسئله تاکید داشت که در زندگی فقط مهربانی و انسانیت است که باقی میماند و این بالاترین ثروت به حساب میآید. اهمیت این کاراکتر تا جایی بود که حتی به نمادی از «فیلمفارسی» تبدیل شد.

جنس بازی | محمدعلی فردین بازی پیچیده و زیرپوستی نداشت و شاید نتوان ویژگیهایش را با محکی که این روزها قدرت بازیگری به حساب میآید سنجید. اهمیت بازی او در این بود که میتوانست تصویری از جوانی خوشقلب و ساده اراده کند. او با لبخند و نگاهش سادگی و صمیمیت را به نمایش میگذاشت و کاری میکرد مردم او را یکی از خودشان بدانند. بدن ورزیده و همچنین تواناییاش در کتک زدن دیگران باعث شده بود شمایل یک قهرمان را پیدا کند؛ قهرمانی که از جامعه ندارها برخاسته بود. نکته مهم اینکه فردین به عنوان یک بازیگر چنان محبوبیتی داشت که مخاطبان حاضر بودند برای دیدن او، هرگونه بیمنطقی و باورناپذیری را در فیلم را نادیده بگیرند. چنگیز جلیلوند، که یکی از برجستهترین دوبلورهای سینمای ایران، صدای فردین را در این فیلم دوبله کرد. صدای جذاب و پرصلابت جلیلوند با ویژگیهای این شخصیت بسیار هماهنگ بود و به محبوبیت آن اضافه کرد. در سکانسهای آواز، ایرج به جای فردین میخواند و قطعات اجرا شده توسط ایرج و لبخوانی فردین هم بسیار به چشم آمد.

شهرت فراوان | درست است که محمدعلی فردین از سال 1338 در سینما شناخته شده بود و با فیلمهای «چشم آب حیات»، «فردا روشن است» و «فریاد نیمهشب» محبوبیتی هم به دست آورده بود اما سال 1344 برای بازی در نقش علی بیغم این شهرت چندبرابر افزایش یافت. «گنج قارون» فردین را به اوج رساند و به یک ستاره بیرقیب سینما بدل کرد.

فروش بالای فیلم | «گنج قارون» در آبان 1344 روی پرده سینماها رفت و اولین فیلم سینمای ایران بود که توانست به فروش میلیونی برسد. عدهای در آن زمان این فروش را افسانهای میدانستند و معتقد بودند این فیلم سینمای ایران را از ورشکستگی نجات داده و وارد مسیر تازهای کرده است. در آن زمان قیمت بلیت سینماها از 10 تا 25 ریال متغیر بود و فروش بیش از یک میلیون تومانی آن نشان از این دارد که میلیون ها نفر برای تماشای فیلم به سینماها رفتهاند. از آنجایی که آمار دقیق تعداد مخاطبان منتشر نشده نمیتوان درباره آمار دقیق صحبت کرد اما خیلی ها معتقدند که این فیلم حتی از «عقابها» هم مخاطب بیشتری داشته است. این فیلم با تمرکز روی زندگی پسری جوانمرد و فقیر که به خاطر خوشقلبیاش در زندگی به موفقیت میرسد خیلی زود در سینمای ایران به یک الگو تبدیل شد و بارها و بارها مورد تقلید قرار گرفت.