ابراهیم گلستان فیلمساز و داستان نویس پیشکسوت به تازگی گفتگویی با روزنامه شرق انجام داده که در ادامه بخشهایی کوتاه از صحبتهای او را خواهید خواند.
کارگردان «خشت و آینه» که تاکنون جوایز و افتخارات متعددی را کسب کرده، گفت: «من چهلساله بودم که فیلم «اسرار گنج دره جنی» را ساختم و پیش از آن «خشت و آینه» را ساخته بودم و «موج و مرجان و خارا» را. اما اصلا به فستیوالها و جوایز اعتنا نمیکنم. حتی نمیدانم جایزه مجسمه طلایی فستیوال ونیز کجاست. دخترم داده به موزهای، شاید هم فروخته شده باشد، نمیدانم.»
او در ادامه تاکید کرد: «میخواهم بگویم مسئله این نیست که من بیشتر خواندم یا بیشتر میفهمم. آدمهایی بودند که سنشان از من هم بیشتر بوده هیچ کاری هم نکردند. آدمهایی هم بودند که شاید سنشان از من کمتر بوده کارهای بهتری کرده باشند. هیچ اشکالی هم ندارد. من فقط به کارکردِ فکری فکر میکنم.»
گلستان درباره حقیقت جست و جوی خرد اینگونه توضیح داد: «اگر ما دنبال خرد باشیم باید خودِ خرد را هم جستوجو کنیم و پیدا کنیم. نمونههایی از خرد هم هست که تحویل ما داده میشود که خرد نیست. خرد، جغرافیا ندارد. شما میتوانید در ایران یا هر جای دیگر زندگی کنید و فکر درست بکنید. فرض کنید من لنگ بودم و نمیتوانستم از ایران بیایم بیرون، خُب نمیآمدم. همچنان که من پنجاهوپنج سالِ اول عمر خودم را در ایران مانده بودم. حتی پدرم با اینکه من را بفرستد به مدرسه فرنگی داخل ایران، مثل کالج اصفهان یا کالج آمریکای تهران، به شدت مخالفت کرد. من اشک میریختم دلم میخواست بروم اما میگفت نه، اگر میخواهی چیزی یاد بگیری با همین کتابها هم میتوانی یاد بگیری. حرف اول من به فروغ هم وقتی میخواست فیلم بسازد همین بود که از هیچ چیز غفلت نکن، اصلِ کار فهمی است که ما از اوضاع داریم. جملههایی هم که در فیلمِ «خانه سیاه است»، خود من میگویم همین معنا را دارد: «دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیشتر بود اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. اما آدمی چارهساز است…»
او درباره دیدگاه خود در سن نود و هشت سالگی نسبت به اوضاع جهان و ایران گفت: «تأسف میخورم. احساس امیدی هم ندارم. خیلی هم ناراحت میشوم که وضع مملکت بدجور عوض شود. امیدوارم آدمهای صالحی که در مملکت هستند خودشان را از چنگ فرمولها دربیاورند و فکر مردم باشند، به این معنا که فکر مردم آسوده باشد.»